PART|11

7K 946 105
                                    

هشدار بکن بکن👌🏻👉🏻

اگر بخواییم حال جونگکوک رو توصیف کنیم میتونیم بگیم اون دستاش میلرزید و دست از گاز گرفتن لب پایینیش برنمیداشت.

اون میتونست کار احمقانه ای انجام بده ،اجازه بده که یه غریبه به خونش بیاد‌‌.

در واقع این یه کار خیلی خیلی احمقانه بود.

اما اون وقتی که هورنی میشد نمیتونست درست فکر کنه.

برای دومین بار به آینه نگاه کرد اون یه شلوار مشکی و یه پیرهن گشاد مشکی ساده پوشیده بود.
کسل کننده به نظر میرسید.

به دماغش چینی داد و تصمیم گرفت از شر شلوارش خلاص بشه بنابراین اون فقط پیرهن مشکی گشادشو به تن داشت که به سختی تا زیر باسنش میرسید که کمی از باکسر مشکی رنگشو نشون میداد. میتونست احساس کنه که داره تحریک میشه.

جونگکوک با دستش موهاشو بهم ریخت برای همین موهاش کیوت و بامزه بنظر میرسید پاهای شیو شده و خوش تراشش داشتن خود نمایی میکردن.

پوزخندی به خودش زد و یکم از شرابش خورد درست موقعی که میخواست لیوانشو پر کنه زنگ در به صدا اومد.

کمی از جاش پرید و نفس عمیقی کشید و به سمت در رفت و اونو به ارومی باز کرد.

اون مقابل زیباترین مردی که تاحالا دیده بود ایستاد صورت درخشان موهای حالت دار مشکی و زیبا قد بلند و سکسی همه چیز راجب اون بی نظیر بود.

_سلام پِرتی(pretty)بوی

جونگکوک از شنیدن صدای عمیق تهیونگ تعجب کرد و با تصور حرف زدن با اون مرد درتی سفت شدن پایین تنشو حس میکرد

Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.

جونگکوک از شنیدن صدای عمیق تهیونگ تعجب کرد و با تصور حرف زدن با اون مرد درتی سفت شدن پایین تنشو حس میکرد

«سلام خوشتیپ»

جونگکوک به اون لبخندی زد و اونو به داخل کشید به محض بسته شدن در بدن هر دوی اونا به هم چسبید .تهیونگ در حالیکه به چشمای بامبی شکل جونگکوک نگاه میکرد گفت:

_داخل دنیای واقعی خیلی زیباتری.

جونگکوک لبخندی زد و لباشو خیس کرد:

«همش برای خودته.»

اونا بهم نگاه کردند و بدون اتلاف وقت شروع به خشن بوسیدن همدیگه کردند.

IM A BOTTOM||VKOOKNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ