PART|18

4.6K 602 19
                                    

تهیونگ با دیدن صحنه رو به روش، کاملا کنترلش رو از دست داد و روی پسر کوچیکتر خیمه زد.

_میخوای سوراختو با زبونم لیس بزنم؟ هوم؟ این باعث میشه ناله‌هات برام بلند شه؟

تهیونگ به نرمی بوسه‌ای روی گردن سفید و خوش بوی جونگکوک گذاشت و پسر کوچکتر با خجالت سری تکون داد و زیر لب بله‌ای گفت‌.

مرد همونطور که مشغول گذاشتن لاو بایت‌های پر رنگ روی گردن پسر بود، دستش نوازش‌وار رون‌های تو پُرش رو هم لمس میکردند.

مرد با کمک پسر کوچیکتر لباسی که متعلق به خودش ولی توی تن پسر بود رو تا پایین گردنش بالا داد و با دیدن نپیل‌های پیریسنگ شدش، لیسی به لبش زد.

تهیونگ زبونشو روی پیریسنگ سینه‌ش کشید و نیپل تحریک شدشو وارد دهنش کرد و شروع به میک زدن کرد.

پسر با لمس‌های تهیونگ ناله بلندی کرد. اون به لمس‌هاش خیلی حساس بود.

مرد به آرومی باکسر پسر رو تا جایی که دیک بزرگ و تحریک شدش معلوم باشه پایین کشید.

- شت، تو زیادی جذابی کوکی

تهیونگ دستاش رو دور دیک پسر حلقه کرد و آروم مشغول به هندجاب دادن بهش شد.

جونگکوک ناله عمیقی کرد و به پایین خیره شد. تهیونگ روی شکمش خم شد و بوسه‌هاش رو تا وی لاین و بعد تا سر دیک پسر کوچیکتر ادامه داد.

جونگکوک ناله‌ای کرد و دستش رو توی موهای پسر بزرگتر فرو برد و چنگی بهش زد. مرد ناله‌ای کرد و برای آخرین بار لیسی به سر دیک پسر زد.

مرد بعد از کامل در آوردن باکسر پسر و پرت کردنش به طرفی، با گرفتن مچ پاهاش اونها رو تا جای ممکن از هم فاصله داد.

- زیر زانوهاتو بگیر کوک

پسر مطیعانه سری تکون داد و با گرفتن زیر زانوهاش، پاهاش رو تو شکمش جمع کرد، این لعنتی پوزیشن خوبی برای گذاشتن یک ویو عالی از سوراخ تنگ و خیس پسر بود.

تهیونگ زبونی روی لبش کشید و به سوراخ صورتی و نبض‌دار دوست پسرش خیره شد. مرد به آرومی خم شد و با بیرون آوردن زبون پرز دار و خیسش، اونو اطراف سوراخ پسر کشید.

تهیونگ زبونش رو روی سوراخ پسر فشار داد و شروع به ماساژ دادن حفره پسر با زبونش کرد.

مرد لیس دیگه‌ای به سوراخ پسر زد و زبونشو وارد حفره گرمش کرد. جونگکوک با حس زبون مرد، به کمرش قوسی داد و فریاد بلندی زد.

مرد با حس کردن تنگ شدن ماهیچه‌های سوراخ پسر دور زبونش، نیشگونی از باسنش گرفت و زبونش رو بیرون کشید.

- آروم باش بیبی، نفس عمیق بکش و خودتو برام شل کن

پسر بی‌حال سری تکون داد. تهیونگ به آرومی دوباره زبونش رو واردش کرد و جونگکوک نفسش رو با آه بیرون داد، مرد تمام تمرکزش رو روی چرخوندن و لمس کردن نقطه خاصی از داخل پسر گذاشته بود.

جونگکوک با لذت به صحنه رو به روش خیره شد، اینکه پسر بزرگتر رو بین پاهای باز شده خودش مشغول ساک زدن سوراخش ببینه باعث میشد پیچشی رو جایی زیر شکمش احساس کنه.

با فشرده شدن پروستاتش توسط زبون لیز مرد هقی زد و به اشک‌های از روی لذتش اجازه پیش روی و تر کردن گونه‌های سرخ و نم دارش رو داد.

تهیونگ بی توجه به التماس‌های پسر برای تموم کردن کارش، با دقت شروع به کوبیدن و ضربه زدن به اون نقطه خاص با زبونش کرد.

«آه فاک ته، م-من دارم میام»

پسر با عمیق‌تر فرو رفتن زبون مرد توی سوراخش، چنگی به موهاش زد و با هق هق از مرد خواست تا بهش رحم کنه.

اما مرد با خباثت زبونش رو بیرون کشید و دوباره عمیق‌تر از قبل وارد حفره خیس و  ملتهب پسر کرد.

پسر که نزدیک بودن خودش رو حس میکرد ناله بلندی سر داد و با فشار کام شد، کمی از کامش روی صورت پسر بزرگتر و بقیش روی شکمش پاشیده شده بود.

تهیونگ با انگشت فاک و اشارش کمی از کام پسر رو جمع کرد و روی زبون خودش مالید، دوباره روی سوراخ پسر خم شد و این بار با شدت بیشتری حفره خیسش رو با زبون به فاک داد. سوراخ پسر که حالا بعد از ارضا شدن حساس‌تر بنظر میرسید، کمی دردناک شده بود. جونگکوک با درد هقی زد و باز به التماس افتاد تا شاید مرد دست از سوراخ به فاک رفته و دردناکش برداره.

«آه..ته ل-لطفا ب‌-بس کن..سوراخم د-درد داره»

مرد بالاخره کنار کشید و لیسی به لب‌هاش زد. زبون خودش هم تقریبا بی حس شده بود ولی ارزش چهره خیس از اشک و لذت پسر رو داشت.

تهیونگ انگشت شستش رو با کام پسر مخلوط کرد و اون رو دوباره به سوراخش رسوند. پسر با ترس از بین پلک‌های نیمه باز و نم دارش به مرد خیره شد، تو اون لحظه واقعا از اینکه خودش اینو شروع کرده بود پشیمون شد.

پسر بزرگتر فقط لبخند اطمینان بخشی زد و با انگشت شستِ خیس از کامش شروع به ماساژ دادن سوراخ پسر برای کمتر شدن دردش کرد.

- گود بوی
جونگکوک با خجالت لبش رو گزید و حلقه دست‌هاشو از زیر زانوهاش شل کرد. مرد گونه پسر رو نوازش کرد و لب‌های درشت و خیسش رو به دندون کشید، زبونش رو داخل دهن گرمش هل داد تا طعم پسر رو بهش منتقل کنه. جونگکوک با کم آوردن اکسیژن، چنگی به یقه لباس مرد زد ولی اون بی توجه فقط بوسه رو عمیق‌تر کرد. اشک‌های پسر دوباره راه خودشون به بیرون رو پیدا کردند و حالا تن مرد مهمون مشت‌ها و تقلا های بی جون پسر کوچیکتر بود.

مرد بعد از گرفتن گاز ریزی از زبون پسر، بوسه رو متوقف کرد و عقب کشید. نگاهی به صورت ترسیده جونگکوک و قفسه سینش که با سرعت بالا پایین میشد انداخت، روی پسر خم شد و پلک‌های خیسش رو بوسید.

- متاسفم اگه خیلی خشن بودم، تو خیلی خواستنی‌ای و من نتوستم خودمو کنترل کنم

و بعد نیشخندی زد و با لحن شیطنت امیزی ادامه داد.

- خب نظرت چیه حالا یکمم به ته کوچولو توجه کنی؟

_______

اگر  این پارتو دوست داشتید خوشحال میشم ستاره پایینو برام پر رنگ کنید:(❤️🫂

IM A BOTTOM||VKOOKWhere stories live. Discover now