ییبو با پوزخند روی صورتش گفت *مشتاق کشته شدن*
جان همراه با لبخندش گفت*نه بدون دعوا*
****
ییبو خون اشامی که توی کافی شاپی که توسط یک زوج پیر اداره میشه کار میکنه و بخاطر شخصیت خون اشامی که داره قلب و بدنش به اون اجازه نمیده از نظر رابطه ی عاطفی و جنس...
در حالی که دکمه آسانسور ر و فشار میداد برای هفتمین بار خمیازه کشید. وارد آسانسور تقریبا خالی شد و قبل از اینکه به خودش سیلی بزند تا بیدار بمونه گردنش رو خاروند.
"هائو شوان بچ بخاطر اینکه تا صبح نزاشتی بخوابم مجبورت میکنم پول بد-"
"شیائو گه تو خوبی؟"
ژان کمی مبهوت برگشت . شینگ که سمت چپ ایستاده بود و پرونده به دست بهش لبخند میزد رو دید .
"اشینگ آه آره من خوبم."
Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.
جانگ فن شینگ 20 ساله، هکر و استاد مبدل سطح 3. تجربه کاری واقعی :0 ضعف :اضطراب اجتماعی
فن شینگ قبل از ادامه خوندن فایلی که توی دستاش داشت به شیائو ژان لبخندی زد." شیائو گه من با این سیستم جدید مشکل دارم، به نظرت شوان گه بهم کمک میکنه؟"
"صددرصد کمک میکنه، هر وقت خواستی برو بهش بگو"
"ممنونم" ژان بعد از احوالپرسی با شینگ از آسانسور خارج شد. "رئیس، می توانم بیام داخل؟"
"بیا تو ژان"
Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.
*ژو زانجین* *32 ساله* *رئیس افسران میدانی*
ژان با حالتی خسته روبروی زانجین نشست. زانجین نگاهشو از پرونده گرفت و به ژان داد.
"چه اتفاقی برات افتاده؟"
"من خوبم. فقط دیشب خوب نخوابیدم"
"اوه احتمالا اینکه تمام روز با شین شین بازی کنی خسته کننده باشه" ژان نیشخندی زد و سرش رو تکون داد، در واقع نمیخواست بگه که شوان از یه شین شین بدتره و سعی کرد مکالمه طولانی نشه.
