PART 21(Hero)

156 22 23
                                    

از زبون ا/ت
چشام اروم باز شدن..... توی یع اتاق غریب بودم .... من کجام؟ وقتی یکم بلند شدم سرم به شدت درد گرفت
_ آییییی این دیگه چه دردی هست اَه؟
بعد از اینکه یکم سر دردم خوب شد تصمیم گرفتم برم بیرون اتاق حداقل بفهمم کجاست اینجا....... اروم در رو باز کردم ساعت ۶ بود پس صاحب خونه هنوز بیداره.....
_ ببخشید کسی اینجاست؟........... آهای.....
N: ا/ت
_ نامجون؟ اینجا خونته؟ ..... چقدر خوشگله
N: یعنی تو اصلا حدس نزدی اینجا خونمه؟
_ نه چرا؟ اصلا من برای چی خونتم؟
N: پس یادت نمیاد از دیشب؟
که یکم فکر کردم ......
_ مت‌........ تو ........ آها خدای من هق هق ‌..... نامجون...
که نامجون اومد پیشم و منو بغلم کرد
N: هی باید خودت رو کنترل کنی
_ اگه تو نبودی من تا الان یه بلایی سرم میومد هق هق هق
که نامجون منو نشوند روی کاناپه......
N: هی تو الان حالت خوبه و همه چیز خوبه باشه؟ نباید نفوذ بد بزنی
_ نزدیک بود بهم تجاوز کنه به بدنم دست زد هق هق
N: اما الان میبینی که هنوز باکره هستی البته اگه باکره بودنت با تهیونگ شکسته نشده باشه
_ نامجون به تهیونگ بگیم؟

N: نه اصلاااااا چون یه بلایی سر خودش و اون مرتیکه میاره اصلا فکرشم نکن و فقط باید بین ما دوتا بمونه
_باشه هر چی تو بگی .... مرسی که هستی....
که لبخند چال گونی بهم تحویل داد
N: خب ..... حالا چیکار کنیم
_ مممم خب میخوام کتابهات رو ببینم
N: پس میدونی که کتاب دوست دارم
_ کی هست که ندونه
N: باشه بیا
از زبون جیمین
P: ا/ن من میخوام زنگ بزنم به ا/ت
که یهو ا/ن از آشپزخونه اومد بیرون
# چرا اونوقت؟
P: اوووو بیبین کی حسودیش شده
# نه خیر آقای کاملا منحرف فقط میخواستم بدونم چرا میخوای به بهترین آجیم زنگ بزنی
P: بده حالش رو بپرسم؟
# خب نه.... آره بهش زنگ بزنم منم یه هفته ندیدمش
P: باشه پس بهش زنگ میزنم
از زبون ا/ت
_ واییییی نامجون خیلی باحالی اییی شکمم.... البته جونگ کوک یه بار بهم گفت
N: اعععع کی ؟
_ اخه یه بار باهم تصویری زنگ زدیم و در مورد شکستن عینکت بهم گفت .... پس بخاطر همین رانندگی نمیکنی
N: دقیقا
که گوشیم زنگ خورد
N: کیه؟
_ جیمین داره تصویری زنگ میزنه
N: خب جواب بده
_ باشه
P: اووو سلام ا/ت خوبی؟..... خونه نامجون هیونگی؟

_ سلام شوهر خواهر چطوری؟ ..... خیلی باهوشیاااا خوب هیونگت رو میشناسی
N: سلام جیمین

P: اووووو شوهر خواهر شدم رفت از الان.... سلام هیونگ چیزی شده

N: نه چیزی نیست همینجوری ا/ت رو اوردم اینجا

P: میدونی اگه تهیونگ بفهمه پوستت کندست

_ پس بهش نگو

# اعععع چرا

_ سلام اجی چطوری

# خوبم قربونت همه چیز خوبه؟

_ اره نگران نباش خوش میگذره اونجا؟

# الان داری تیکه میندازی؟..... سلام جونی چطوری

N: خوبم چه خبرا خبر دست شما دوتاست

I CAN'T WITHOUT YOUDonde viven las historias. Descúbrelo ahora