سلام دوستان. من فضایی هستم.
نویسنده این داستان.این داستان در حوالی سال ۱۹۶۰ میلادی اتفاق میفته و تاریخیه.
ایده این داستان به طور کاملا اتفاقی به ذهنم اومد و منم بهش بال و پر دادم.
امیدوارم که ازش خوشتون بیاد و دوسش داشته باشید.شخصیت های این فن فیکشن هیچ گونه ارتباطی به دنیای واقعی ندارند و تنها برای تصور راحت تر داستان استفاده شده اند. بنابراین هیچ کدام از کار های انجام گرفته در این فن فیکشن، به آیدول ها ارتباطی ندارد.
و اینکه ممکنه از پارت های اول داستان خوشتون نیاد ولی ممنون میشم همراهیم کنید چون شاید اول داستانم رو خوب شروع نکرده باشم. ولی وقتی که تو روند داستان پیش رفتم پارت های بهتری خواهید دید.
در آخر میخوام از نایت تشکر کنم که تو این مورد کمک زیادی بهم کرد.
YOU ARE READING
ARTWORK AESTHETIC
Historical Fictionزیبایی شناختی آثار هنری اگه یه روزی حس کردی تنهایی و کسی رو نداری،مطمئن باش هنوز حداقل یه نفر هست که تو، توی سرشی... _______________________________________________________ یه موزه ساده بین هیاهوی دنیا چطور میتونه اسرار آمیز و سرنوشت ساز باشه؟ شاید...