Lisa:
سردرد بدی داشتم... سعی کردم کمی آروم بگیرم و رو تخت دراز کشیدم
بعد از اونهمه کار نیاز به استراحت داشتم که با اومدن جیسو به اتاقم برای هزارمین بار در امروز چشمام و باز کردم
+ اوه!!! لیسا امروز زیاد ازت کارکشیدن مگه نه؟
- نه! از اون نيست
+ پس چرا خسته به نظر میرسی؟ زیر چشمات کاملا گود افتاده
- چند روزه نتونستم درست و حسابي بخوابم
+ اما (Soozi) از تو خيلي راضي بوده... داشت به بابام مي گفت که چقدر کاري هستی
لبخند آرومی و لبام اومد... شنیدن تعریف و دوست داشتم... من و آروم می کرد
+ يالا بلند شو مي ريم مهموني
-ها؟
متعجب به جیسو و لباسی که دستش بود نگاه کردم
- چه مهموني؟
+ خب همونی که دعوت شدی بهش... جنی!! خونه بغلي!! شوی لباس
بایادآوری اون دعوت و کوفتگی بدنم اخمام توهم رفت
- ببین جیسو نهههههه... من نيام... ببين ديشب هم اصلا نتونستم بخوابم
جیسو لباس و پرت کرد تو صورتم
+ بگير! لطفا بگير!! بايد بری لیسا!! ببين شکار ترين دختر ليسته و البته سکسی ترین... جنی واقعا یه مغرور از خود راضی هستش... ولی...
انگار که داشت دنبال کلمه ی مناسب می گشت
+ ولی... نباید دلش و بشکنی که
- با صدای بلندی گفتم می خوامممممممم بشکنم چون واقعااااااااا خستم
خب جیسو ناامید نشد...
با صدای بلند تر از من ادامه داد
+ خب جنی اگه من و که سالهاست هر روز ميبينه به مهموني دعوت نکرده ولي تورو که براي اولين بار ديده دعوت کرده پس بايد بري لیسا... این واقعا بی احترامی بزرگی میشه...
ابروهام و با ناباوری بالا دادم...
- چی میگی جیسوووو... تا دودقیقه پیش می گفتی از خودراضی مغرور حالا به فکر احترامی؟
جیسو با آروم ترین صدایی که می شد شنید گفت
+ به علاوه صميمي ترين دوست رزی هستش! يعني اصلش اينه
نیشخند عمیقی زدممم
- رزی؟ حالا فهميدم... ولی رزی که اسمه دخ..ت..ر.ه...
بعد با یادآوری جیمین و شوگا حرفم و تو دهنم خوردم...
+ کام آنننننننن لیسا الان تو قرن فاکینگ 21 هستیم و اون رزی فاکینگ به شدت قلب من و دزدیده و من حاظرم همین الان تو رو به دوازده روش فاکینگ سامورایی بکنم که با من بیای...
YOU ARE READING
Jenlisa - Fate -
Fanfictionلیسا دختری خوش چهره و ساده از محله های پایین شهر کره است، او روز تولد برادرش مکس ناخواسته به اجبار برادرش ماشین مدل بالایی را می دزدد و بعد با او تصادف می کند. برادرش چون سابقه داشته است به یک سال حبس محکوم میشود اما لیسا بخاطر کمک وکیلی به اسم شوگ...