سرش رو روی میز جلوش گذاشته بود و از توی تاریکی به صفحه روشن تلوزیون جلوش زل زده بود
کم کم چشماش داشت روی هم میوفتاد که صدای زنگ خونش بلند شد.-کدوم خری پشت دره...
بلند شد و سرش گیج رف خودش رو به مبل رسوند و چشماش رو محکم بست.
دوباره صدای زنگ اومد و دستشو به دیوار گرفت و اروم اروم حرکت کرد.
به پشت در که رسید دستشو روی دستیگره گذاشت و بی جون لب زد: کیه؟
"منم ته، میشه در رو باز کنی؟
تهیونگ در رو اروم باز کرد و کنار رفت تا بوگوم وارد خونه شه.
بوگوم با دیدن این حالت ته پرسید:
"مستی؟ته لبخندی از روی مستی زد و گفت:
+من؟ نههه"معلومه
بوگوم وارد خونه شد و در رو بست دستشو روی بازوی ته گذاشت که ته دستشو پس زد
+بهم دست نزنبوگوم چشماشو چرخوند و دنبال ته حرکت کرد و به سمت مبل رفت
"مگه نگفته بودم نباید نوشیدنی الکلی مصرف کنی؟
برداشتی برای من شش تا بطری ابجو خوردی؟+میخواستم دوتا بخورم...اقای دکتر.
"اینو به عنوان دکترت نگفتم ته، به عنوان یه دوست میتونی به حرفم گوش بدی؟
ته سر جای اولش روی زمین نشست، و بدون اهمیت به بوگوم سرش رو به مبل تکیه داد، با حس کردن نگاه خیره بوگوم به سمتش برگشت و گفت:
+چیه؟
"هیچی
+پس چرا میخ شدی روم؟
"تا حالا کسی بهت گفته وقتی مستی خیلی رو مخی؟
+تو حالت عادیشم بهم گفتن
"تو حالت عادی بدتر برج زهرمارتهیونگ زیر لب برو بابایی گفت و روشو برگردوند
+بوگوم.
"چیه؟
+امشب میمونی؟
"اره...
+پس برو جاهارو درست کن خوابم میاد.
بوگوم پر رویی گفت و به سمت اتاق ته رفت.
صدای زنگ گوشی ته بلند شد
ته چشماشو باز کرد و تکیشو از مبل گرفت و به یمت میز خم شد و گوشیشرو برداشت
با دیدن اسم روی صفحه پوزخندی زد و گوشی رو جواب داد
+بههه سلام ایانننن ادلر
کوک با شنیدن لحن کشیده ی ته گفت:
-مستی؟+به تو ربطی داره؟
کوک اهی کشید و گفت:
- ولش کن فردا حرف میزنیم.
YOU ARE READING
𝐈 𝐝𝐢𝐝𝐧'𝐭 𝐟𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 𝐚𝐧𝐲𝐭𝐡𝐢𝐧𝐠
Fanfiction+نمیتونی فراموشِش کنی...نه؟ -بهت که گفتم،من هیچی رو یادم نمیره. °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° کاپل:تهکوک، یونمین ژانر:انگست،درام،رومنس،اسمات و .... *ژانر مدرسه ای نیست،این فقط برای چند تا پارت اوله:)