"کاشکی میتونستم گریه کنم. بعضی اوقات هزار نوع حس با طعم و مزه مختلف رو یه جا حس میکنم و... نمیتونم. دیگه نمیتونم حس کنم کجا درد میکنه... از همه جا و از هر نوعی میاد و نابودم میکنه. شاید اگه گریه میکردم، اشکهام این دردو واسه یه مدت کوتاه به تصویر میکشید."
اشک
"کاشکی میتونستم گریه کنم. بعضی اوقات هزار نوع حس با طعم و مزه مختلف رو یه جا حس میکنم و... نمیتونم. دیگه نمیتونم حس کنم کجا درد میکنه... از همه جا و از هر نوعی میاد و نابودم میکنه. شاید اگه گریه میکردم، اشکهام این دردو واسه یه مدت کوتاه به تصویر میکشید."