نامه ای که از طرف پارک جیمین بود را باز کرد را باز کرد
اون ازش خواسته بود تا به مهمونی ای که بیشترین از ادم های مقام
بالا و بسیار پولدار بره
اون حتما قبول میکرد
ولی ...
اون یک امگا بود
اگر یکی متوجه میشد دردسر بدی براش بود
اون تنها وارث خانواده ی مین بود
پدرش خیلی تلاش کرد تا کسی متوجه نشه پسرش یک امگا هست
یونگی سعی میکرد با بستن باند های محکمی باعث بشه تا کسی
متوجه برامدگی های سینش نشه
همین طور سعی میکرد شلوار های تنگی نپوشه
وگرنه همه با دیدن رون های تو پرش متوجه میشدن اون یک امگاس
این چند سال بسیار تلاش کرد قیافه سردی به خودش بگیره
سرد و قوی بنظر بیاد تا کسی بهش شک نکنه
اما ...
اون هنوز جفتش را پیدا نکرده بود و این یجوری براش خوب بود
چون ممکن بود جفتش مارکش کنه و بعد فاجعه میشد
سرش را تکان داد و از افکارش بیرون اومد
بلند شد و به سمت حموم قدم برداشت
میخواست امروز مثل همیشه خاص بنظر برسه
اروم شروع کرد به کندن لباس هایش
اروم توی وان که با اب ولرمی پر شده بود نشست
چشمانش را بست و توی فکر فرو رفت
اگه امروز بین اون ادم ها جفتش را پیدا کنه چی؟؟
نه اون همچین چیزی نمیخواست
اینم از پارت یک چطور بود؟؟؟
YOU ARE READING
Mafia Love❤
FanfictionGenres_BDSM _ Amegawerest_smut کاپل ها : تهگیکوک - مینهوپ یونگی از وقتی بدنیا اومد مجبور بود امگا بودنش را مخفی کنه ولی چی میشه اگه متوجه بشه جفت هاش دشمناش هستن