6

594 66 7
                                    

🐰من اون جانگ رو با دستای خودم خفش میکنم عوضی

🐯کوک ساکت شو بزار فکر کنم

🐰چه فکری مطمعنم همش تقصیر اون یونگی عه لعنتی ی

🐯فهمیدم

🐰چی

🐯منو تو اون رو مارک کردیم

🐰خب

🐯میتونیم بیاریمش کنار خودمون و بعدش از دستش خلاص میشیم

🐰فکر خوبیه

عمارت پارک

یونگی از پله ها اومد پایین فقط یه هودی پوشیده بود و روناش معلوم بود

🐥اوه اوه به اون دوتا حق میدم خب منم با دیدن همچین جیگری تحریک میشدم

🐱جیمین یادم نیار

🐥باش

با صدای نگهبان یونمین نگاهشون افتاد روی ورودی در یونگی با دیدن اون دو نفر شوکه شد

🐰اوه سلام جناب پارک

جیمین اخمی کرد

🐥اینجا چیکار میکنین

🐯اومدیم دنبال جفتمون

🐱چی

کوک اومد نزدیک یونگی و به مارک روی گردنش اشاره کرد

🐰این مارک نشون میده تو امگای ما هستی حالا هم زودباش بریم

🐱من با شما ها جایی نمیام

🐯مین یونگی نمیخوای همه جا پخش بشه که تو دوتا جفت داری ولی پیش یه الفای دیگه ای و این یعنی هرزه بودن

یونگی دستاش مشت شد

جیمین خواست چیزی بگه ولی با حرف یونگی پشیمون شد

🐱باش میام

جیمین حلقه ی اشک رو توی چشم های یونگی میدید ولی نمیتونست چیزی بگه

کوک دسته یونگی رو کشید و بعد چند ثانیه یونگی از عمارت پارک خارج شد

صندلی عقب نشسته بود و سرش رو انداخته بود پایین که صدای تهیونگ رو شنید

🐯برای چی گذاشتی اون الفا بدنت رو ببینه

🐱چی

ایندفعه تهیونگ داد زد

🐯به چه حقی گذاشتی یه الفای دیگه بدنت رو ببینه هان نکنه هنوز نفهمیدی تو دوتا جفت داری و بجز ما کسی حق نداره به بدنت نگاه کنه و لمسش کنه فهمیدن این برات سخته هان

یونگی از ترس تو خودش مچاله شد

🐯زبونت رو موش خورده

🐱مت...متاسفم

Mafia Love❤Where stories live. Discover now