⚜Part thirty one: Have fun in agent style⚜

61 15 19
                                    

خوشگذرونی به سبک مامور ها😎
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜

انقدر ذوق داشتن که صبح زود بیدار شدن بدون اطلاع بقیه دوتایی رفتن خرید تا برای پیک نیک اماده شن، ولی از شانس گندشون هیچکدوم تجربه پیک نیک رفتن نداشتم که بدونن چی میخوام بگیره؟

سونمی:خب اینجا نوشته چطور یک تجربه عالی و روز شاد رو با خوانواده بگذرونیم.

بکهیون:خانواده؟!

سونمی:خب ما هم خانواده به حساب میایم دیگه؟نه؟

بکهیون:ادامه بده...

سونمی:قدم اول خوراکی و تِم محصوص پیک نیکتون رو اماده کنید.

بکهیون:مگه پیک نیک هم تم داره؟!

سونمی:ظاهرا داره؟!

بکهیون:خیلی خب بعدش پی؟

سونمی:قدم دوم همراه بودن با کسانی که دوستشون دارید، قدم سوم همراه داشتن لوازم هیجان انگیز برای خوش گذرانی، قدم چهارم گشت و گذار در طبیعت، والیبال،نقاشی بلا بلا بلا بلا...

بکهیون:الان همه اینارو باید بگیریم؟

سونمی:ببین تم رو بیخیال چون دیشب جا رزرو کردم  الان فقط باید پی خوراکی خوشگذرونی اینجور چیزا باشیم فقط اینکه یک فکری
با نیشخند مرموزانه ایی گفت: دارم بنظرم خیلی جالب میشه که انجام بدیم..

بکهیون:این خنده یعنی جی؟

سونمی:میفهمی.

بکهیون:حله بزن بریم.

این بین بقیه اعضای تیم داشتن کم کم اماده می‌شدن تا روزشون رو زودتر شروع کنن.

سهون:بنظرت کدوم بهتره؟لیمویی یا سفید؟

برگشت سمتش و به لباسای توی دستش نگاه کرد..

لوهان:سفید.

سهون:اوکی.

لبخند زد و دوباره مشغول عوض کردن لباسش شد.

لوهان:هونا...

سهون:جان؟

نگاهشو دوبار برگردوند سمتش و به لبخند خوشحال روی لبش نگاه کرد.

لوهان با ذوق گفت:خیلی ذوق دارم!!

سهون:اخه یکجوری شدی انگار تاحالا گردش نرفتی؟

لوهان:خب چون نرفتم من اولین بارمه میرم پیکنیک.

سهون:واقعا!!

لوهان سرشو تکوت داد..

سهون:او واو!!میدونی منم پیک نیک نرفتم اما خانوادگی زیاد گردش جنگلی اینجور جاها میریم.

لوهان:خب چیکارا میکنین؟

باورش نمیشد انقدر با ذوق داشت بهش نگاه میکرد مثل بچه ها که دارن اولین بار درباره پارک و یا شهر بازی میشنون.

⚜The Real Charlie angels{season 1}⚜Donde viven las historias. Descúbrelo ahora