kinn Porsche _ کین پورش

چپتر 2 _ زیر نظر داشتن

--- پورش ---

" نگو که امروزم میخوای دوباره جای همون پمپ بنزین دیروزی پیادم کنی ؟"
با صدای خش دارش کنار گوشم گفت.
امروز قیافش از دیروز خیلی بهتره ، با این که اثراتی از کبودی های دعوای قبلی وهمینطورکبودی دعوای امروز رو میشه دید ، اما هنوزم قیافش خیره کنندس .

" چرا برگشتی ؟"
ترجیح دادم آروم باهاش حرف بزنم ، قبل از سرعت گرفتن ، آیینه های بغلو نگاه کردم ، یه مرد سیاه پوش دنبالمون بود .
امروز آماده تر از دیروزم ، بدونه هیچ دردسری پیچیدم تو کوچه ها ، و با مهارت تو خیابون مانور میدادم.

"یکم آروم تر"
با همون صدای خش دارش باز گفت ، کمرمو محکم گرفت و صورتشو پشتم قایم کرد که باد شدید تو صورتش نخوره .

"محکم بگیر"
قبل از این که گاز بدم و کسایی که پشتمون بودنو پشت سر بذارم زمزمه کردم

" واووو، زنده ام "
کین همینجوری که داشت به دور و اطرافش نگاه میکرد با خوش حالی گفت
وقتی مطمئن شدم هیچ کس دنبالمون نیست موتورو خاموش کردم . البته که نمیتونن پا به پام بیان ، من تو روندن بهترینم .
مسیری که انتخاب کردم پیچیدس ، گولشون زدم تا یه جایی دنبالم بیان بعدش سرعتمو تا حدی زیاد کردم تا اینقدر دور بشم که نتونن دنبالمون بیان .
موتورو به دیواره خونمون تکیه دادم و یه نفسه راحت کشیدم .

"اینجا کدوم گوریه ..."
" خونمه "

دلم نمیخواد واقعا خودمو بندازم تو دردسر ولی تو راهی که فرار میکردیم ، تنها مسیری که خیلی بهش آشنا بودم همین مسیر بود . اصلا متوجه نشدم کی رسیدم اینجا .

" بیا بریم داخل صورتتو یه آب بزن "
یه نفسه عمیقه راحت کشید ، انگار که همین الان از توره جهنم برگشته باشه .
" صبر کن ببینم "
ازش رد شدم و رفتم توچارچوب در خونه . سیگار و فندکمو از جیبم در آوردم و یه سیگار روشن کردم .
چیزی نگفت ولی یکی از ابروهاشو برد بالا .

" 50 هزار تا "
همون جوری که هنوز سیگار تو دهنم بود بهش گفتم ، بعدم بهش خیره شدم .
" ها ؟؟"
یه خنده ی کوتاه کرد و با شوک بهم خیره شد .
" دیروز مگه ساعتمو ... "
قبل از این که کامل حرفشو بزنه یه کام گرفتم و پریدم تو حرفی که داشت میزد.

" دیروز دیروز بود "
تو دلم یهو ترسیدم ، نکنه بگه ساعتمو پس بده، برای همینم یه جوری نشون دادم انگار خیلی جدی ام ، ممکنه الانم با خودش فکرشو بکنه که پسش بگیره .
حتی اگه هم بخوام پسش بدم ،الان دستم نیست. سودی که از فروشش کردمو گذاشتم برای شهریه ی پورشه ، یه قسمتیشم برا اینه که دستگاه تهویه هوای اتاقو رو درستش کنم ، تازه باید کله بدهی هامم بدم . تقریبا هیچی ازش نمونده .
" دیروز، ازم 50 هزار تا خواستی ، امروزم یه 50 هزار تای دیگه میخوای !! جمعش میشه 100 هزار تا . اما میدونم که خودت خوب میدونی ساعتی که ازم گرفتی چقدر می ارزه . اگه احق نباشی حداقل میتونی 400 هزار تا بفروشیش . اگه خوب بهش فکر کنی میفهمی حتی بهت جلو جلو خیلی بیشتر پول دادم ."