**ووت , قدرت تخیل , کامنت**
Chapter three: insanity
زین به آسمون شب خیره بود
الان یک ماه از اون اتفاق گذشته بود..."زین.."
صدای درمونده و خسته لویی رو از پشت سرش شنید اما نگاهش نکرد,"ما باید یه کاری بکنیم!"
لویی با کلافگی و نگرانی گفت
"میشه لطفا باهام حرف بزنی؟!"زین هیچی نگفت
حتی کم ترین حرکتی هم نکرد
لویی سرش رو پایین انداخت و با ناامیدی راهی که اومده بود رو برگشت...زین چشماش رو روی هم گذاشت
و چند دقیقه بعد...همون شکلی که نشسته بود
رفت به جای همیشگیشون...
کنار دریا, روی ساحل, نشسته بودچشماش رو باز کرد
همه جارو رنگی میدید
وقتی سنگینی کسی رو پشتش حس کرد...سرش رو کمی چرخوند تا لیام رو ببینه که پشت بهش میشینه و بهش تکیه میده...
انتظارش رو داشت...!لیام چیزی نمیگفت
به ساحل و دریا خیره میشد,
و به ضربان قلب زین رو گوش میداد,
الان یک ماه بود که همین اتفاق میوفتاد....زین:"میدونی چرا.... مردم , شب رو میخوابن؟"
لیام نگاهش رو به دریا دوخت
"تا رویا ببینن..."زین:"چرا مردم میخوان رویا ببین؟"
"چون زیباست,چون از زمین رها بشن و توی رویا حالشون خوب باشه و در آرامش باشن..."
زین هم نگاهش رو به دریا داد
"چون مردم میخوان شب رو زودتر بگذرونن....براشون مهم نیست اگر رویا ببینن یا کابوس, درسته که میخوان رویا ببینن حالشون خوب باشه و فرار کنن از واقعیت... "
زین نگاهش رو پایین انداخت
"اما شب....شب بیانگر تمام درداشونه...."لیام آروم کمی چرخید سمتش
تا صورتش رو ببینه...
"توی روز میتونی به خودت بگی همه چیز خوبه, میتونی زندگی کنی, ولی شب...کاش هیچوقت شب نشه...."زین نگاهش رو به لیام داد
"من هرشب, واسه دیدن رویای تو میمیرم لیام, من هرشب روی اون پشت بوم, به خاطر تو میمیرم, من هر شب بخاطرت میمیرم..."
لیام نگاهش رو ازش گرفتزین آب گلش رو رو پایین داد و لبخند محوی زد
"فقط قبول کن, اگر دوستم نداشتی, انقدر به خاطر رویا بودنم تلاش نمیکردی!"لیام سرش رو پایین انداخت
"خب من همین حالام یه رویام..."
زین دستش رو سمتش کشیدو آروم دستش رو روی دستش گذاشت
"فقط کافیه , کنارم باشی, همین طوری که هستم....هم رویا و هم کابوس و هم انسان!"لیام به دستشون خیره شد...
اما همون لحظه
صدایی اون رو از رویاهاش بیرون کشید:
YOU ARE READING
|A.g.A.p.e|
Spiritual.Ziam.Mayne.Spiritual.Fanfiction. من یه کابوس گردم, معبودِ عالم ترس! شیطانی با چشمای آبی رنگ و تاریکی محض وجودش... قراره کاری کنم تمام رویاگردها... تقاص پس بدن! روح پاک و معصوم همشون رو میبلعم... همشون... بغیر از رویای دوست داشتنیم همشون بغیر از آ...