part21

329 55 8
                                    

اولین دیتشون^^

پارت بعد:۱۸ووت و کامنت

لباساشونو این پایین براتون میذارم👇🏼

لباساشونو این پایین براتون میذارم👇🏼

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


*****

با دقت به کفش های روی زمین نگاه کرد و بعد تو آیینه به کفش هایی که پوشیده بود نگاه کرد،کدومو باید میپوشید؟

خودشو روی تخت انداخت و صورتشو توی بالشت فرو کرد،چرا باید آنقدر سختی میکشید تا یه جفت کفش انتخاب کنه...

اصلا نمیدونست چی بپوشه و چیکار کنه،به زور لباسی انتخاب کرده بود ولی کفشی براش نداشت که راضیش کنه.


بیخیال شد و آخر سر هم سراغ کتونی های سفیدش رفت.


برشون داشت و انگار که می‌شنون گفت:مرسی بچه ها...فقط شمایید که همیشه به کارم میایید!



از خونه بیرون زد و یکم معذب و در عین حال خوشحال بود،دلش میخواست برای قرار اول لباس قشنگی بپوشه و از طرفی از اینکه شونه هاش بیرون بود حس خوبی نداشت،زیاده روی کرده بود؟


زیاد وقت فکر کردن نداشت چون خیلی سریع تا به خودش اومد توی ایستگاه بود و جونگکوک جلوش بود.


جونگکوک نگاهی به پیراهنش کرد و گفت:از کجا فهمیدی باهام ست کنی؟



لیسا شونه ای بالا انداخت و بند کیفشو روی شونه برهنه اش جا به جا کرد.


یکم معذب بود و نمیدونست باید چیکار کنه و صاف کنار هم ایستاده بودن.نگاهی به جاده کرد و گفت:با اتوبوس میریم؟


Life goes on{complete}Where stories live. Discover now