couch

Business Proposal

«قسمت اول»

وقتی تیتراژ نتفلیکس پخش شد، یونگی به هیونگش خیره شده بود.

دقیقه‌ی 2:47، فیلم توسط جین متوقف شد.
"+این دلیلیه که من استریتم. موی دختر‌ها واقعا فتیشمه.
-فقط یه پسر مو بلند پیدا کن"

فیلم دوباره پخش شد. اینبار یونگی بی‌حوصله‌تر‌ از قبل به صفحه‌ی تلویزیون خیره شده بود.

دقیقه‌ی 3:00، فیلم توسط یونگی متوقف شد.
"-اگه دوست دخترت با موهای بلند بوی ماهی میداد بازم استریت بودی؟
+خب...شاید اونوقت روی گی بودن فکر میکردم."

یونگی پوزخند زد و دوباره دکمه‌ی پخش رو فشرد.
حالا حس بهتری داشت.

دقیقه‌ی 3:30، فیلم توسط جین متوقف شد.
"+اون هم مثل توعه. معتاد کار."
یونگی چشم‌هاش رو توی حدقه چرخوند و فیلم دوباره پخش شد.

دقیقه‌ی 3:35، فیلم بار دیگه توسط یونگی متوقف شد.
"-پس من جذابم هاه؟
+خفه شو"
یونگی خفه خندید و جین اینبار دکمه‌ی پخش رو فشرد.

یونگی مشغول خوردن رامیون خمیر شده‌اش شد و جین با دقت موقع انداختن پاپ کورن‌ها داخل دهانش به صفحه‌ی تلویزیون خیره شد.

دقیقه‌ی 4:50، فیلم بار دیگه متوقف شد اما قبل از اینکه جین کلمه‌ای حرف بزنه یونگی بلافاصله به کنترل چنگ زد و فیلم رو دوباره پخش کرد.
"-محض رضای فاک بزار درست یه سریال رو ببینیم!
+هی حمال! میخواستم بگم که اون مثل تو ادم ضدحالیه!"

یونگی جوابی نداد و دوباره با غذاش مشغول شد. از این عادت استاپ کردن فیلم سوکجین واقعا بیزار بود.

دقیقه‌ی 5:13، یونگی با پوزخند به هیونگش نگاه کرد.
"-این دختره هم مثل تو جذب ادم‌های عوضی میشه.
+خفه شو و بزار یه سریال رو درست ببینم."

دقیقه‌ی 9:40، جین یه مشت پفیلا رو جلوی دهان یونگی که حالا کاسه‌ی خالی غذا رو کنار گذاشته بود گرفت.
"+آههه دوباره مثلث عشقی
-شرط میبندم پسره از نقش اصلی خوشگل تره"

یونگی پفیلاهارو داخل دهانش جا داد و جین با تکوندن دستش خم شد تا قوطی ابجویی رو برداره.

"+از نظر دخترا یا از نظر خودت؟
-از نظر کونش.
+واقعا؟! گی ولگرد."

سری از روی تاسف تکون داد و با دادن قوطی به دست دونگسنگش قوطی دیگه‌ای برای خودش باز کرد.

دقیقه‌ی 10:49، جین آه بلندی از ناراحتی کشید.
"+آه لعنتی باید واقعا باهات شرط میبستم!
-چیه؟ به نظر من که کونش خوبه."

پسر بزرگتر با بدخلقی سکوت کرد، یونگی شونه‌ای بالا انداخت و ذره‌ای از آبجوش نوشید.

دقیقه‌ی 11:26، جین به تلویزیون اشاره کرد.
"+جدا جذابیت اون پیش این هیچه.
-الان کاملا شبیه یه دختر شونزده ساله به نظر میرسی.
+توهم شبیه یه گی بدبخت به نظر میرسی.
-شاید چون واقعا هستم.
+خفه شو."