Balsam [Bunos Part]

582 137 29
                                    

انگشت‌هاش رو بین اون تارهای نقره‌ای و ابریشمی حرکت داد. با خودش فکر کرد اگه همون لحظه به گذشته سفر میکردن، احتمالا ثروتمندترین فرد تاریخ میشد.

اگه اونها توی دوره‌ی امپراطوری چوسان بودن، کی جز جین ابریشم‌های نقره‌ای به اون مرغوبی بین انگشتاش داشت؟
شاید سوکجین حتی میتونست به خاطر موهای یونگی یه امپراطور بشه. یه امپراطور که از موهای دونگسنگش قدرت میگیره.

اما اگه یونگی رو میدزدیدن چی؟
اون بچه گاهی زیادی بی‌دفاع میشد.
زمان‌هایی مثل اون لحظه که بدون هیچ دفاعی روی پاهای هیونگش بخواب رفته بود یا زمان‌هایی که با چشم‌های سرخ و پف کرده با یک قوطی آب‌جو بین انگشتاش نیمه شب از استودیو‌ و گاهی خونه‌های همکلاسی‌ها و بعدها استودیوی‌ همکار‌هاش به خونه برمیگشت و بدون هیچ پتو یا بالشتی روی همون کاناپه بخواب میرفت.

سوکجین تمام سال‌های دبیرستان و کالج یونگی شب‌هارو بیدار میموند تا هروقت که دونگسنگش نیمه‌شب دست از کار با لبتابش میکشید و از اتاقش بیرون میومد، اگه به اتاق اون نمیومد و کنارش نمینشست تا بهش خیره بشه، سوکجین خودش تظاهر به بدخواب بودن بکنه و کنارش روی کاناپه بشینه.

اونجا بشینه به حرف‌ها و درگیری‌های ذهنیش درباره پروژه‌هاش گوش بده و هروقت که ذهن بهم ریخته‌ی اون بچه آروم میگرفت، پتویی روی بدنش بندازه و تا صبح کنار اون کاناپه‌ بشینه و به صورت غرق خوابش خیره بشه.

اگه وقتی دارایی ارزشمند پادشاه سوکجین توی اتاق شخصیش میخوابید شورش‌گران و خیانت‌کاران قصر اون رو میدزدیدن چی؟

شاید سوکجین حتی مجبور میشد با دونگسنگش ازدواج کنه تا اون رو هرشب داخل تختش داشته باشه و شخصا ازش محافظت کنه؟ بهرحال تاریخ مملو از این ازدواج‌های بدون علاقه بود.

هرچند که جین مطمئن نبود ازدواج اونها بدون علاقه باشه. بهرحال اون عزیزترین دارایی سوکجین بود مگه نه؟ نمیتونست بدون علاقه باشه.

شاید حتی با اینکار به تمام امپراطوری میگفت که اون فقط و فقط متعلق به خودشه و هیچ رعیت حقیری حق رویا‌پردازی درباره‌ی زیبای نقره‌ای دربار نداره.

زیبا؟ درسته... مین یونگی با موهای نقره‌ای زیباترین دارایی دربار امپراطور کیم میشد.

ذهن سرکشش شروع به ساخت سناریوهای مختلف کرد.
اگه مین یونگی زیباترین دارایی امپراطوری بود اما برای امپراطور نبود چی؟ اگه اون فقط یه خواجه بود؟

اگه سوکجین اون امپراطور متاهلی بود که گرفتار عشق ممنوعه‌ی خواجه‌ی زیباش میشد چطور؟ اوه..اونوقت ممکن بود دقیقا مثل چیزی که کارگردان میخواست تبدیل به یه برده‌ی شهوت و احساسات بشه؟

امپراطور کیم سوکجین مقتدر و خوددار، ممکن بود به عشق یه خواجه با موهای نقره‌ای گرفتار بشه و برای بدست اوردنش از امپراطوری هم حتی دست بکشه؟

couchWhere stories live. Discover now