*با ترس روی صندلی نشست.بدنش از استرس میلرزید.انقدر بهش زل زد تا بالاخره دست از نوشتن برداشت و بهش نگاه کرد.*
شوگا : چی میخوای؟
+ سلام.
شوگا : سلام؟
+ من یکی از طرفداراتونم
شوگا : جدی؟
+ اره..همه فیلماتونو دانلود کردم.اتاقم پر از عکساتونه.
شوگا : چرا طرفدار یه پورن استاری؟
+ چون...ازتون خوشم میاد.
شوگا : چرا؟
+ نمیدونم..
شوگا : چند سالته؟ به نظر دبیرستانی میای.
+ آخر این ماه 19 سالم میشه.
شوگا : واقعا؟ ولی خیلی کمتر به نظر میای.
+ من از 13 سالگی طرفدارتونم.
شوگا : پاشو برو...وقتتو با حرف زدن با من تلف نکن.
+ هدر بدم؟ وقتی دیدم اینجا نشستین میخواستم از خوشحالی جیغ بزنم..چرا اینطوری میگید؟
شوگا : چون من یا پورن استارم.
+ ولی من واقعا خیلی دوستون دارم..
شوگا : پاشو برو...دوست ندارم اینجا باشی.
*با شنیدن جمله آخر شوگا بغض کرد..اصلا توقع نداشت اینجوری رفتار کنه..چشماش پر از اشک شده بود و شوگا خیلی راحت تشخیصش میداد.*
+ ببخشید که مزاحمتون شدم..
*از رو صندلی بلندم شد.*
شوگا : صبر کن.
*بینیشو کشید بالا و به شوگا نگاه کرد..شوگا یه کاغذ قرمز از جیبش دراورد و بهش داد*
شوگا : فردا یه مصاحبه دارم..بلیط وی ای پیه.
+ میدینش به من؟
شوگا : اره...اگه نمیخوای....
+ میخوام.
*بلیط رو از شوگا گرفت تعظیم کوچیکی کرد.*
+ ممنون
شوگا : میخوای باهم قهوه بخوریم؟
+ جدی؟
شوگا : بشین.
*نشست*
+ فکر میکردم ازم خوشتون نیومده.
شوگا : تو خیلی معصومی برای طرفدار من بودن....اسمت چیه؟
+ جانگ هوسوک.
شوگا : هیچوقت اسمتو اینقدر راحت به کسی نگو
هوسوک : منظورتون چیه؟
شوگا : مثلا میتونی بگی...جِی.
هوسوک : جِی؟
شوگا : حرف اول جانگ.
*سرشو به علامت تایید نشون داد.*
شوگا : انقدر معذب نباش..من همش پنج سال ازت بزرگترم.
هوسوک : واقعا؟؟
شوگا : خیلی پیر به نظر میایم؟
هوسوک : نه...شما از 18 سالگی پورن بازی کردین؟
شوگا : اره و تو...از همون سال اول طرفدارم بودی.
هوسوک : بله.
شوگا : ولی من تاحالا ندیدمت.
هوسوک : من هیچوقت نتونستم تو مصاحبه هات یا فن میتینگ هات شرکت کنم.
شوگا : چرا؟
هوسوک : خیلی گرونه..اون زمانی که بقیه تو فن میتینگ با تو حرف میزنن،من با عکسای تو اتاقم حرف میزنم.
شوگا : خانوادت مشکلی ندارن؟
هوسوک : با چی؟
شوگا : با اینکه طرفدار یه پورن استاری.
هوسوک : من یتیمم.تو پرورشگاه زندگی میکنم.
شوگا : اوه..متاسفم.
هوسوک : مشکلی نیست...ولی خب توی پرورشگاه همه بهم میگن منحرف.
*گوشی شوگا زنگ خورد*
.
.
شوگا : معذرت میخوام...باید برم.فردا میبینمت.
YOU ARE READING
my favorite porn star ( Yoonseok )
Fanfictionبا اسمی که کارگردان گفت تنش لرزید.. + من باید با شوگا پورن بازی کنم؟ 「 هوسوک پسری که تو بچگی یتیم شده بود و توی پرورشگاه بزرگ شده بود،اتفاقی توی کافه‌ی محبوبش پورن استار مورد علاقشو ملاقات میکنه.اگه میدونست این ملاقات زندگیشو کاملا تغییر میده،بازم ب...
