*تا یه ربع دیگه فیلمبرداری شروع میشد و هوسوک خودشو تو توالت حبس کرده بود..یکی در توالت رو زد.*
جونگکوک : هیونگ بیا بیرون فیلمبرداری داره شروع میشه.
*سریع اومد بیرون و دست جونگکوکی که داشت از در خارج میشد رو گرفت.*
هوسوک : جونگکوک
جونگکوک : چیشده؟
هوسوک : من میترسم
جونگکوک : چی؟
هوسوک : برای اولین بار تو عمرم از یه چیزی میترسم..من واقعا ازینکه اون ویبراتور رو توی خودم بکنم میترسم..یا بعدش دیک شوگا رو..من پنج سال فاکیه که باتم نبودم و الان دارم از ترس خودمو خیس میکنم.
جونگکوک : هیونگ آروم باش..یه چیزی دارم که کمکت کنه.
*جونگکوک از جیبش یه پماد کوچیک دراورد و اون رو به هوسوک داد*
هوسوک : این چیه؟
جونگکوک : لیدوکائین..بی حس کنندس.کمکت میکنه.
هوسوک : چیکار باید بکنم؟
جونگکوک : فقط با انگشت بمالش به مقعدت و صبر کن تا جذب بشه.
هوسوک : اگه شوگا بفهمه چی؟
جونگکوک : زیاد نزن..فقط یکم بزن تا دردتو کمتر کنه...من باید برم.زودتر بیا.
هوسوک : ممنون..
❌این قسمت نیمه اسماته❌
*با گفتن کلمه اکشن بازیش رو شروع کرد..همیشه از این قسمت فیلمبرداری متنفر بود که باید یه فیلمنامه کلیشهای مسخره رو بازی کنه.ولی اینبار...دلش میخواست این قسمت تا ابد ادامه پیدا کنه تا مجبور نشه زیر شوگا باشه..ولی نمیشه..ویبراتور رو برداشت و بعد از استفاده از لوب اون رو وارد ورودیش کرد..ناله آرومی کرد و درجهاش رو گذاشت روی دو..لبشو گاز گرفت و دوباره ناله کرد.شوگا اومد تو.درست طبق فیلمنامه..توی فیلمنامه ووجین ریموت ویبراتور رو میبره زیر پتو تا چانگمین بهش شک نکنه،ولی هوسوک نتونست ریموت رو نگه داره و از دستش افتاد روی زمین.خوشحال بود که حداقل درجه پایینه،البته تا وقتی که شوگا پاشو نذاشته بود روش..شوگا دیالوگ هاشو شروع کرد و هوسوک فقط با چشماش بهش زل زده بود..میتونست التماس و نفرت رو همزمان توی نگاهش بریزه؟ باید یکی رو انتخاب میکرد.غرورش یا کمرش.با بالا رفتن درجه ویبراتور انتخابش رو کرد و با ملتمس ترین حالت ممکن به چشمای شوگا نگاه کرد اون هنوزم داشت دیالوگ هاشو میگفت و هوسوک خیلی کوتاه جوابشو میداد..*
شوگا : ووجینا تو داشتی پورن میدیدی؟
هوسوک : نه...هیون..گ
شوگا : من وقتی اومدم خونه صدای ناله شنیدم.
هوسوک : حتما..اشتباه شنیدی.
*شوگا خم شد و ریموت ویبراتور رو برداشت و درجشو زیاد کرد..هوسوک فقط چشماشو بست و سعی کرد موقعیتش رو درک کنه تا چندتا فوش غلیظ به شوگا نده*
شوگا : درسته ووجینا.تو پورن نمیبینی.یه پورن زنده میسازی.
*با پوزخند به هوسوک نزدیک شد و ویبراتور رو خاموش کرد..هوسوک نفس عمیق کشید و سعی کرد آروم باشه..شوگا لب هاشو روی لب های هوسوک گذاشت..هوسوک چارهای جز تحمل نداشت..*
شوگا : اگه بخوای میتونم کمکت کنم.
*شوگا سرشو برد تو گردن هوسوک و بدون اینکه کسی متوجه بشه زمزمه کرد..*
شوگا : اگه همینجوری با چشمات التماس کنی آروم پیش میرم..بیبی بوی.
*هوسوک در قالب نقشش دیک یونگی رو از رو شلوار گرفت و محکم فشار داد..یونگی کنار گوشش نفس عمیقی کشید و خودشو عقب کشید.*
.
.
*برهنه روی تخت خوابیده بود و پتو رو روی سرش کشیده بود.. جونگکوک داشت باهاش حرف میزد.ولی کسی نمیفهمید که اون داره گریه میکنه.بجز شوگایی که حالا با لباس روی تخت نشسته بود..*
شوگا : هی گایز میشه تنهامون بزارید؟ فکر میکنم باید باهم حرف بزنیم.
*شوگا وفنی مطمئن شد که اون دوتا تنهان از روی پتو هوسوک رو بغل کرد..هوسوک پسش زد ولی شوگا دوباره محکم تر بغلش کرد تا اینکه هوسوک عصبی شد و علاوه بر پس زدنش پتو رو از رو خودش کشید و با چشمای قرمزش تو چشمای شوگا نگاه کرد*
هوسوک : چیه؟ میخوای بازم مسخرم کنی؟
شوگا : فقط میخواستم آرومت کنم..
هوسوک : فقط تنهام بزار.میتونی؟
شوگا : هوسوک..اگه گذشته رو فراموش کنی میتونیم بازم باهمدیگه کنار بیایم.تو هنوزم فن بوی مورد علاقمی.
هوسوک : چون فن بوی ها دیگت ازت اخازی میکنن تا ازت به جرم تجاوز شکایت نکنن؟ ولی من بدون خواستن هیچ پولی شکایت کردم و یازده ماه ممنوع الکار شدی؟
شوگا : چون تو از همشون مهربون تر و دل نازکتر بودی.امروز من خیلی ملایم رفتار کردم هوسوک..سعی کردم یه رابطه آروم داشته باشیم بدون هیچ دردی...و حتی نمیدونم چرا داری گریه میکنی
هوسوک : خودمم نمیدونم..فقط میخوام گریه کنم.تنهام بزار.
*شوگا هوسوک رو بغل کرد و سرش رو به سینش فشار داد..هوسوک با شدت بیشتری گریه کرد و متقابلا شوگا رو بغل کرد..*
شوگا : ایرادی نداره که گریه کنی..ولی هیچوقت تنهایی گریه نکن..هیونگ همیشه پیشته.
هوسوک : دهنتو ببند.
شوگا : اولین باری که این جمله رو بهت گفتم رو یادته؟ قبلا همیشه هیونگ صدام میکردی.
هوسوک : فقط..خفه شو و بزار..از بغلم..لذت ببرم.
YOU ARE READING
my favorite porn star ( Yoonseok )
Fanfictionبا اسمی که کارگردان گفت تنش لرزید.. + من باید با شوگا پورن بازی کنم؟ 「 هوسوک پسری که تو بچگی یتیم شده بود و توی پرورشگاه بزرگ شده بود،اتفاقی توی کافهی محبوبش پورن استار مورد علاقشو ملاقات میکنه.اگه میدونست این ملاقات زندگیشو کاملا تغییر میده،بازم ب...