Part 5

268 43 0
                                    

*توی این وضعیتی که بود تنها کاری که ازش برمیومد داد زدن بود*
هوسوک : منظورتون چیه که نمی‌تونید فیلمنامه رو عوض کنید؟
جونگکوک : هیونگ آروم باش
هوسوک : یعنی چی آروم باشم؟ چجوری میتونم آروم باشم؟
+ جِی بیخیال..فقط یبار قراره باتم بشی..راحته.
هوسوک : به نظرت راحته چون تو قرار نیست یه دیک تاخیری توی سوراخ لعنتیت فرو بره
جونگکوک : هیونگ..فقط یباره..یبار باتم شو و بعدش پول پارو میکنی
*هوسوک چشماشو بسته بود و نفس عمیق می‌کشید.. داشت سعی می‌کرد خودشو آروم کنه.وقتی کارگردان گفت اونو به عنوان باتم انتخاب کرده چاره‌ی دیگه‌ای جز اینکه داد و بیداد کنه نداشت..یهو دستی روی شونش گذاشته شد.*
شوگا : بیخیال جی..تو مطمئنا از پس باتم بودن برمیای.
*داشت با اون کلمه کنار میومد ولی اصلا تحمل شنیدنشو از اون عوضی نداشت..یهو برگشت سمتش و مشت محکمی توی صورتش زد.شوگا افتاد روی زمین و جونگکوک هوسوک رو از پشت گرفته بود تا تکرارش نکنه.*
هوسوک : فقط یه بار دیگه اون کلمه فاکی رو به زبون بیار تا زبونتو از حلقت درارم.
.
.
+ جی.شوگا.نظرتون چیه فیلمبرداری رو بزاریم برای فردا؟ تا فردا سعی کنید رابطتون رو بهتر کنید..یا حداقل برای یه روز با هم کنار بیاین..همه گذشته شما دوتا رو میدونن.ولی این یبار رو بیخیال همدیگه بشید
هوسوک : باشه ولی خبری از سکس توی نیست.
+ اون فیلمنامه پرطرفداریه
هوسوک : باشه پس بگرد یه بازیگر دیگه پیدا کن تا زیر این مرتیکه بخوابه.
+ باشه جی‌.تا فردا فیلمنامه رو تغییر میدم
هوسوک : ممنون.
*کارگردان رفت و هوسوک و شوگا دوباره روی همون صندلی تنها شدن*
هوسوک : چه ورم قشنگیه..به صورتت میاد
شوگا : اوه جدا؟ میتونم رو باسنت کپیش کنم.
هوسوک : گوش کن‌..من جدا به این پول نیاز دارم و باید برای یه فیلم توی لعنتی رو تحمل کنم.پس مجبوریم باهم کنار بیایم.
شوگا : من داشتم یجوری رفتار میکردم انگار اتفاقی نیفتاده..تو شروع کردی به بحث کردن
هوسوک : اهه فراموشش کن...من دارم میرم
شوگا : مراقب خودت باش.باتم
*شوگا پوزخند زد ولی هوسوک تصمیم گرفت فقط از اون مکان پر تنش دور بشه.*
.
.
+ فیلمنامه رو تغییر دادم..
هوسوک : بهم لطف کردی
+ جی،ووجین..شوگا،چانگمین..
+ پدر چانگمین با مادر ووجین ازدواج کرده.اون دوتا برای یه کار مهم رفتن خارج از شهر،چانگمین هم با دوستاش بیرونه.ووجین وقتی میبینه تنهاست تصمیم میگیره خودارضایی کنه.یه ویبراتور برمی‌داره و...
هوسوک : هی هی هی..قرار بود بیخیال سکس توی بشی.
+ بیخیال جی.من همه چیز رو بخاطر تو حذف کردم.بوت پلاگ،دستبند،کاک رینگ،همه چیز.خواهش میکنم بیخیال شو..
هوسوک : ادامشو بگو
+ کجا بودم؟ اها..ووجین یه ویبراتور برمیداره و ازش استفاده میکنه..قرار چانگمین با دوستاش کنسل میشه و میاد خونه.صدای ناله های ووجین رو میشنوه و میره توی اتاقش‌..ووجین سریع پتو رو میندازه روی خودش و تا رفتن چانگمین صبر میکنه و ویبراتور رو تکون نمیده..ولی چانگمین دیده ووجین داشته چیکار میکرده و توی اتاق میمونه..بقیش با خودتونه بچه ها.
+ من میرم..امیدوارم باهمدیگه کنار اومده باشین.
*کارگردان رفت.*
هوسوک : بیا یه توافقی بکنیم.
شوگا : بگو
هوسوک : مهم نیست چجوری.بیا فقط سعی کنیم عین بقیه فیلمایی که بازی کردیم،به همدیگه لذت بدیم.بدون فکر کردن به گذشته.
شوگا : منظورت چیه؟
هوسوک : منظورم اینه که من پنج سال فاکیه که حتی یبارم باتم نبودم.پس ممنون میشم اگه مراعات کنی.
شوگا : چرا باید اینکارو کنم؟
هوسوک : چون من خیلی دلم میخواد یه جوری دیکتو گاز بگیرم که عقیم بشی،ولی خودمو کنترل میکنم.
شوگا : باشه پس..برای یه ساعت کاملا فراموش می‌کنیم چه اتفاقی افتاده؟
هوسوک : اره..فراموش میکنم که چجوری زندگیمو به گند کشیدی.
شوگا : زندگیتو به گند کشیدم؟ من مشهورت کردم.
هوسوک : فکر میکنی من دوست دارم پورن استار باشم؟ من فقط ترجیح دادم یه پورن استار پولدار باشم تا یه پورن استار بی پول.هیجوقت نمی‌خواستم بیام تو این شغل کثیف
شوگا : فکر میکنی تو زندگی منو بهم نزدی؟ دیگه هیچکدوم از فمام جرعت نمیکنن بهم نزدیک بشن..همشون فکر میکنن من منحرفی چیزیم.
هوسوک : بیچاره‌ها..چقدر ساده لوحن...نمیدونن تو بجز منحرف بودن سواستفاده گر هم هستی
شوگا : منظورت چیه؟
هوسوک : باید یادآوری کنم که چجوری از فن بوی بچه سالت سواستفاده کردی و توی خونت باهاش سکس کردیو و فیلمشو بدون اجازه پخش کردی؟
شوگا : منم همینطور یادآوری کنم چجوری به خبرنگاری که ازش بدم میاد گفتی بهت تجاوز کردم و منو جلو همه خراب کردی؟
هوسوک : خانم کیم؟ حق داری.اون خیلی فضول و رو مخه..
شوگا : بیخیال..پنج سال ازون موقع گذشته..همونطور که خودت گفتی،بیا برای یه ساعتم که شده باهمدیگه کنار بیایم.
*هوسوک دستشو گرفت سمت شوگا و شوگا بعد از کمی مکث دستشو گرفت.*
هوسوک : امیدوارم نزنی زیرش.

my favorite porn star ( Yoonseok )Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt