Part 22

101 7 0
                                    

*به محض اینکه وارد ساختمون شد یکی از پشت
لباسش کشیدش.*
هوسوک: هی چه مرگتـ.. یوـ یوگیوم..
یوگیوم: دنبالم بیا
هوسوک: چـ چرا؟
*یوگیوم بهش نگاه ترسناکی انداخت که همیشه
هوسوک رو مجبور میکرد به حرفاش گوش بده.*
*هوسوک دنبال یوگیوم تا دستشویی رفت. به محض
اینکه وارد شد، یکی دستشو کشید و کوبیدش به
دیوار.*
هوسوک: آهه..
*وقتی به جلو نگاه کرد سوهو رو کنار یوگیوم
دید..*
*سوهو دستشو رو شونه‌ی هوسوک گذاشت و
چسبوندش به دیوار.*
سوهو: کجا بودی؟
هوسوک: چـ چرا میپرسی؟
سوهو: وقتی ازت یه چیزی میپرسم فقط جواب بده.
*دستشو رو گردنش کشید و بعد محکم چونشو
گرفت.*
سوهو: خب؟ کجا بودی؟
هوسوک: با دوستم بیرون بودم..
سوهو: از کی تاحالا دوستات انقدر ماشینای مدل
بالایی دارن؟
هوسوک: چی؟
سوهو: گفتی مدل ماشینش چی بود؟
یوگیوم: بهت گفتم که.. دقت نکردم. تمام دقتم رو
بوسه‌شون بود وقت نکردم مدل ماشین رو ببینم..
هوسوک: بو..بوسه؟ مـ..ماشین؟
سوهو: ایگوو..فک نمیکردی ما متوجه بشیم مگه
نه؟
*گونشو کشید.*
*هوسوک با شوک نکاهشون کرد..*
سوهو: اون کی بود؟ دوست پسرت؟
یوگیوم: بعید میدونم..طرف به نظر خیلی پولدار
میومد..امکان نداره همچین شخصی بخواد با یه یتیم
که آه در بساط نداره بره تو رابطه... پس..اون کی
بود هوسوک شی؟
*هوسوک محکم هلشون داد و بلافاصله از دستشویی
خارج شد.*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک هفته بعد:
هوسوک: چرا منو اوردی اینجا؟
شوگا: بیخیال..من نمیتونم با ٬دوستم٬ وقت بگذرونم؟
هوسوک: منو اوردی شهربازی..منو چی میبینی؟ یه
بچه‌ی ۷ ساله؟
شوگا: انقدر عنق نباش. مگه شهربازی چشه؟ من که
اینجور جاها رو خیلی دوست دارم
هوسوک: من دوست ندارم.
شوگا: چرا؟
هوسوک: خاطره بد دارم
شوگا: چه خاطرـ..
هوسوک: نپرس.
*هوسوک شروع کرد به راه رفتن به سمت دیگه..*
شوگا: هی نکنه از وسیله های شهربازی میترسی؟
*شوگا خودشو به هوسوک رسوند.*
هوسوک: نه
شوگا: پس مشکل چیه؟
هوسوک: گفتم نپرس. نمیخوام درموردش صحبت
کنم.
شوگا:...باشه.
شوگا: هی. نظرت چیه سوار چرخ و فلک بشیم؟
هوسوک: مگه بچم؟
شوگا: بیخیاللل. زودباش..
*شوگا دست هوسوک رو کشید و بردش سمت چرخ
و فلک..بعد از اینکه سوار شدن و کابینشون به
ارتفاع رسید شوگا دست هوسوک رو گرفت.*
هوسوک: چیکار میکنی؟
شوگا: هیچی. فقط از تماشای ستاره ها، در این
ارتفاع و با ٬دوستم٬ لذت میبرم. *لبخند*
هوسوک: امروز خیلی داری از این کلمه استفاده
میکنی.. *چشماشو چرخوند.*
*شوگا سرشو رو شونه‌ی هوسوک گذاشت.*
شوگا: فقط نمیخوام با دونستن اینکه من ازت خوشم
میاد موذبت کنم..
هوسوک: چرا؟
شوگا: چی چرا؟
هوسوک: چرا از من خوشت میاد؟ من یه یتیمم که
هنوز تو پرورشگاهم و هیچکاری ندارم..
شوگا: من ازت خوشم میاد چون...

my favorite porn star ( Yoonseok )Where stories live. Discover now