part 13

870 192 53
                                    

کوک با دیدن اینکه دوتاشون خشکشون زده و هیچکدوم جوابی نمیدن خودش شروع کرد

کوک: نامجون هیونگ باتمه؟

هر دو سرشون و به نشونه ی منفی تکون دادن

کوک: جین هیونگه؟

بازم هردو سرشون و به نشونه ی منفی تکون دادن

کوک کمی فکر کرد: رابطه تون ورسه؟

وقتی دید بازم سرشون و به نشونه ی منفی تکون دادن پوکر نگاهشون کرد

تهیونگ: اصلا تصمیم گرفتید کی باتم باشه کی تاپ؟

هر دو دوباره سرشون و به نشونه ی منفی تکون دادن که همه نگاه عاقل اندر سفیهی بهشون انداختن

جین و نامجون کمی بهم دیگه نگاه کردن و بعد هر دو با سرعت سمت اتاق خواب مشترکشون رفتن و بعد چندقیقه صدای داد های ناراضی شون که فریاد میزدند

اندازست!
میومد

جیمین با تعجب پرسید: دارن چیکار میکنند؟

یونگی: دارن همه ی اجزای بدنشون رو اندازه میگیرن ببینن مال کدوم بزرگ تره حتی حاضرم شرط ببندم انگشت شست پا....

هنوز حرفش کامل نشده بود که صدای داد جین با این مضمون هوا رفت: چرا باید انگشت شست پامون هم اندازه ی هم باشه!

یونگی با افتخار گفت: نگفتم

جین و نامجون دوباره با سرعت وارد حال شدن و جین به سمت جا کفشی شیرجه زد

کوک ظرف پاپکرن هارو از روی میز برداشت و همونطور که چنتاش تو لپش بود و چندتا تو دستش گفت: چرا ورسش نمی کنید؟

نامجون و جین همزمان باهم سمت کوک برگشتن و باهم گفتن: عمرا!

کوک شونه ای بالا انداخت: باشه بابا

جین نالید: اینا هم اندازه است!

یونگی: اصلا دیکاتون و اندازه گرفتید؟ اصولا اول باید اون و اندازه بگیرید

نامجون گفت: اوه چرا به فکرم خودم نرسید
با پایان حرفش شلوارش و پایین کشید

کوک سریع جلوی چشمای جیمین و گرفت و تهیونگ هم یه دستش و جلوی چشمای هوسوک و یکی رو جلوی شکم هوسوک که هنوز تخت بود گرفت تا بچه ی پاک و معصومش دیک عمو هاشو نبینه

یونگی با دیدن حرکت تهیونگ همونطور که داشت نارنگی میخورد گفت: تهیونگ چیکار داری بچه رو؟ بزار از منظره ی دیک کینگ سایز عمو هاش لذت ببره
زمزمه وار ادامه داد: هرچند مال من از هر دو تاشون بزرگ تره

تهیونگ چشم غره ای به یونگی رفت

بعد چند لحظه صدای پوزخند موفقیت امیز نامجون بالا رفت: مال من یه میلی متر بزرگ تره

my big secretWhere stories live. Discover now