به بدنش کش و قوسی داد تا خستگی یک طرفه خوابیدنش از تنش بیرون بره.
همین طور که دستهاش رو بالای سرش میکشید، از اتاق خارج شد. با دیدن جونگ کوک که وسط سالن ایستاده بود و درحال برسی تختهای بود، ابرویی بالا انداخت و مخاطب قرارش داد.
-جونگ کوک؟!
پسر با شنیدن صدای دوستش به سرعت نگاهش رو از تخته گرفت و به یونگی داد.
یونگی قدمی که با جونگ کوک فاصله داشت رو پر کرد و عکسی که بین دستهاش بود رو ازش گرفت.
-این چیه؟
+آه خب اون... چیزه.
ولی یونگی زودتر از جونگ کوک دست به کار شد و پشت اون عکس رو خوند. یک تای ابروش رو بالا داد و نگاهی به اون تابلو انداخت.
-اوه پس موضوع اینه.
سرش رو به طرف جونگ کوک که کنارش ایستاده بود برگردوند.
-دکتر کیم، قاتل سریالیای که پلیس دنبالشه و از اتفاق اون استاد دانشگاهِ برادر کاراگاهیه که این پرونده دستشه... واو باورم نمیشه!
جونگ کوک چشمهاش رو چرخوند و دستهاش رو روی سینهش جمع کرد.
-این طور نیست، اون نمیتونه قاتل باشه.
یونگی کمی به جلو خم شد و به صورت جونگ کوک که حسابی توی فکر بود خیره شد.
-نکنه خبراییه که انقدر بهش اعتماد داری؟
با حرف یونگی، پلک راستش شروع کرد به بالا پریدن. نفس عمیقی کشید و چشمهاش رو باز کرد.
-یونگی چند دفعه بگم که هیچ کوفتی بین من و دکتر کیم نیست؟! من چندساله دانشجوشم و بیشتر از خیلیها باهاش رفت و آمد داشتم؛ پس طبیعیه که یک سری چیزها رو بهتر بفهمم! تازهشم، نونا هیچی درباره اینکه دکتر کیم استاد دانشگاه منه نمیدونه!
یونگی سری تکون داد و دستهاش رو داخل شلوار راحتیش فرو برد.
-باشه فهمیدم ما توی زندگی واقعی هستیم نه یک دراما.
عکس رو با پونز به تابلو وصل کرد و به طرف آشپزخونه حرکت کرد.
-اوه اینا پنکیکه؟ نونا اینجا بود؟
جونگ کوک سری تکون داد و تخته رو داخل اتاق خواهرش گذاشت.
با تموم شدن کارش پیش یونگی رفت و جلوی کانتر ایستاد و به خوردن دوستش خیره شد.
-امروز برنامهت چیه؟
یونگی شربت عسلش رو نوشید و هومی کشید.
-با یکی از دوستهام میخوایم بریم به انبار و یکم اونجا رو مرتب کنیم؛ بعد از ظهر کلا خالیم، چطور؟
YOU ARE READING
⌠ Sex Therapist⌡ ᵛᵏᵒᵒᵏ-ᵏᵒᵒᵏᵛ
Fanfiction┋⑉ 𝖭𝖺𝗆𝖾: SexTherapist ┋⑉ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Criminal_Medical_ BDSM_Verse_Angst_ Smut_Romance ┋⑉ 𝖢𝗈𝗎𝗉: #VKOOK & #KOOKV ┋⑉ 𝖴𝗉𝖳𝗂𝗆𝖾: هفتـهای یـک پـارت ┋⑉ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: Taehyun | @Never_FU یک دانشجوی سکس تراپی، به اجبار موضوعی رو برای پروژهش که...