11ᵛᵏᵒᵒᵏ-ᵏᵒᵒᵏᵛ

1.6K 196 3
                                    

روی صندلیش نشست و پاهاش رو روی هم انداخت.


پوزخند مخصوص خودش گوشه لبش بود و به اون دونفر که متعجب بهش خیره شده بودن نگاه می‌کرد.


دست‌هاش رو روی سینه‌ش جمع کرد و با سرفه‌ای، جو ای که توی سکوت مرگباری فرو رفته بود رو عوض کرد.


سای بزاقش رو فرو داد، فکر نمی‌کرد این جلسه انقدر سنگین شروع بشه.


-همه ما خوب می‌دونیم برای چی اینجا جمع شدیم. جدیدا به خاطر کم شدن فعالیت جناب پارک به خاطر مسائل شخصیشون، شایعات زیادی براشون پخش شده و سهام کمپانی درحال پایین اومدنه؛ باید همفکری کنیم تا زودتر این مسئله حل بشه.


یونگی به آرومی پلک زد و زودتر از همه به حرف اومد.


-کاملا معلومه باید چه کاری انجام بدیم؛ پارک جیمین باید دوباره کارهاش رو شروع کنه.


سای سری تکون داد و به صندلیش تکیه زد.


-حق با شماست، ولی به خاطر اون مسئله جناب پارک، فعلا نمی‌تونن زیاد فعالیت داشته باشن.


یونگی یک تای ابروش رو بالا انداخت و به طرف سای برگشت.


-ولی مگه برای ویزیت پیش اون سکس تراپیست نفرستادینش؟


سای آهی کشید و نگاهش رو به جیمین ای که با جدیت به زمین خیره شده بود داد.


-فعلا که نتیجه‌ای نداشته.


یونگی از روی صندلیش بلند شد و دست‌هاش رو داخل جیبش فرو برد.


-حدودا چقدر تایم داریم تا سهام رو نجات بدیم؟


اون دونفر به طرف آقای مین که سوالش رو پرسیده بود برگشتن.


سای آهی کشید و تبلتش رو جلوی آقای مین گذاشت.


-هیچ چیزی معلوم نیست، شاید حداقل یک هفته تا یک ماه.


یونگی چشم‌هاش رو گردوند و شونه‌ای بالا انداخت.


-پس دو راه بیشتر برامون باقی نمونده. یا باید جیمین زودتر فعالیتش رو شروع کنه، یا باید کلا از این صنعت کنارگیری کنه!


با تموم شدن حرفش، هر سه نفر به سمت یونگی برگشتن.


آقای مین از روی صندلیش بلند شد و دستش رو روی میز کوبید.


-اصلا می‌فهمی داری چی می‌گی؟! هیچ کدوم از این‌ها نمی‌تونه توی این تایم اتفاق بیوفته!


یونگی تکخندی زد و هومی کشید.


-درسته.


جیمین با تایید یونگی، قهقهه‌ای زد و به صندلیش تکیه زد.


-باورم نمیشه، چطور آقای سای از تو خواستن که بهشون مشاوره بدی؟!


یونگی کمی به جلو خم شد و دست‌هاش رو روی میز گذاشت و همین طور که به صورت جیمین خیره بود کلماتش رو بیان کرد.

⌠ Sex Therapist⌡ ᵛᵏᵒᵒᵏ-ᵏᵒᵒᵏᵛWhere stories live. Discover now