⌠ Sex Therapist⌡ ᵛᵏᵒᵒᵏ-ᵏᵒᵒᵏᵛ

12ᵛᵏᵒᵒᵏ-ᵏᵒᵒᵏᵛ

-آهنگ پیشنهادی رو پلی کنید-
داخل دیلیم می‌تونید با سرچ #wattpad #Sextherapist 12 آهنگ رو پیدا کنید
ای دی دیلیم:
Never_FU

***

نمی‌دونست چند دقیقه یا شاید ساعته که روی تخت دراز کشیده و تمام تلاشش رو می‌کنه تا به خواب بره.

دست راستش رو زیر سرش گذاشت و نگاهش رو به سقف دوخت.

اتاق به خاطر نور آبی چراغ خواب کمی روشن بود و می‌تونست اطرافش رو ببینه.

سرش رو به طرف چپ چرخوند که با دیدن اون گوله جوراب، نفسش رو بیرون فرستاد.

-اگه همه اون اتفاقات خواب بوده پس، چطوری اون جورابا داخل دهنم بودن؟!

سرش رو تند تند تکون داد، نمی‌خواست همین یکم خوابی که به چشم‌هاش اومده بود رو با فکر و خیال از بین ببره.

به پهلوی راستش چرخید و بالشتی رو بغل گرفت.

هنوز ثانیه‌ای نگذشته بود که به سرعت روی تخت نشست و موهاش رو به هم ریخت؛ زیادی اون جوراب‌ها افکارش رو درگیر کرده بودن!

نگاهی به وضعیت تخت انداخت و دستش رو جایی که اون گربه وقتی بیدار شده بود دید، گذاشت.

-گیریم که گربه داشته با این بازی می‌کرده، چند درصد امکان داره که وقتی داشته بازی می‌کرده، اون اتفاقی وقتی دقیقا من با دهن باز می‌خوابم افتاده داخل دهنم؟!

بشکنی برای خودش و لبخند رضایتمندی از تحلیل خودش زد.

-درسته! من همیشه با دهن باز می‌خوابم و وقتی خواب ترسناک می‌بینم یک چیزی رو باید گاز بگیرم!

نفس راحتی از مطمئن شدن نسبت به خوابش کشید و می‌خواست پتوش رو روی خودش بندازه که با شنیدن صدای ناله گربه، بزاقش رو فرو فرستاد.

نگاهش رو به پایین تخت که گربه اونجا روی جاش دراز کشیده بود دوخت و با دیدن اینکه داره کمی می‌لرزه، از روی تختش بلند شد و پتوش که کنار رفته بود رو دوباره روش انداخت.

کمی سر گربه رو ناز کرد و می‌خواست از روی زمین بلند بشه که صدای گریه کسی داخل گوش‌هاش پیچید.

ترسیده سرش رو به طرف در برگردوند و بزاقش رو فرو فرستاد.

صدای گریه بلند تر شده بود و با حالت سوزناکی به گوش می‌رسید؛ انگار مادری درحال عذاداری برای فرزند از دست رفته‌ش بود!

از روی زمین بلند شد و قدم‌های آرومش رو به طرف در برداشت و دستگیره در رو بین مشتش گرفت. با کشیدن نفس کوتاهی، دستگیره رو چرخوند و در رو باز کرد.

نگاهی به اطراف انداخت و با مطمئن شدن این که از داخل راه رو اون صدا نیست، قدم‌هاش رو به طرف سالن برداشت.