part 41

1.4K 175 25
                                    

-اونی که فعلا قرار یه گوله تو سرش خالی بشه منم نه تو "پوزخند بهش زدم قشنگ میتونستم ببینم که چقدر آشفته شد ه و اینه خیلی حالم خوب میکرد"
+"پوزخند داشت رو عصابم خش مینداخت سمتش رفتم و موهاشو مشت کشیدم به خاطر اینکه دستاش بسته بود نتونستم سریع پاشه برای همین منم اهمیتی ندادم و همونجوری رو زمین کشیدمش همه افرادم پشت در اصلی وایساده بودن و از صدای تیراندازی بیرون معلوم بود را افرادی که بیرون گذاشتم درگیر شدن خیلی یهویی درو باز کردم ‌که صدای تیر اندازی خوابید و همه توجه ها سمت من اومد ... چشمای درشت و به خون نشسته اون دوتا تسکین دهنده قلبم بود پوزخند کا روی لبام بود رو همونجوری حفظ کردم و محکم تر از مو کشیدمش دنبال جلوی خودم رو زمین ولش کردم و موهاش هنوز تو دستم بود طوری که اون دوتا قشنگ دید داشته باشن به همه چی پشتش رو پنجه پاهم نشستم و سرمو کنار گوشش بردم و نزدیک بهش خیلی آروم لب زدم"
+با چشمای خودت ببین که چجوری برای نجات جونت خودشون خودشونو میکشن ...

+"از جام بلند شدم و همونجوری که اسلحم هنوز رو سرش بود شروع کردم حرف زدن"
+خیله خوب آقایونه عاشق .... مطمئن باشین اگه همین الان بهم تیر بزنین حتی اگه در حال سقوطم باشم لحطه ای برا کشیدن باشه اسلحه داخل دستم درنگ نمیکنم ....
×دستای کثیفتو ازش دور کن حرومزاده
+"با حرفش انگار عصبانیت بیشتری تو رگام تزریق میشد اون لعنتی نمیفهمید تو چه موقعیتی درست وقتی که معشوقش با یه پای زخمی که اگه همینجوری بمونه عفونت میکنه سر و صورته خونه و سر وضعش که دقیقا مثل کسایی که بهش تجاوز شده ... چطور میتونه انقدر ریلکس باشه و اون جملات و تو عادی ترین حالت ممکن بگه ... اینا از سنگی چیزین یا ما حالتمون غیر طبیعیه ..."
-"محکمتر موهای اون هرزه رو تو دستام مشت کردم و کشیدم سمت بالا که مجبور ش بلندش... تمام مدت داشتم وحشیانه موهاشو میکشیدم جوری که حتی خودمم گفتن الانه موهاش از ریشه کنده شه ولی حتی یه اخم نگفته .... و فقط اخماش و برده تو هم .... ببین خدا ما که باهم روراستیم اگه من مردم در جریان نیست تونه ابلفضل بهم بگو.... مواد مصرفی ن چیه اینا ... من که میدونم از اینجا زنده بیرون نمیره ولی فقط راز اینارو بدونم .."
÷میخوای راز مارو بدونی
-تو از کج ......... آره میخوام بدونم
×اگه تو دامنه لقت مغز چیزی به اسم اعتماد باشه باید بگم راز ما اعتماده اعتمادی که حتی درش بین خودمون شکی نداری ...
-ولی شما که خیلی وقته که رابطه خوبی باهم ندارید چطور ممکنه اعتماد باشه ...
+وقتی پای احساسات و علاقه در میون باشه تو بگو باهاش دعوا بکنی و ۲۰سال هم ازش دور باشی تو به این مطمئنی که هیچ وقت فراموشت نمیکنه و تیکه از قلبش هنوز متعلق به خودته این یعنی اعتماد چیزی که حتی سخت‌ترین سلاحا دردناک ترین حرف ها و فراموش نشدنی ترین اتفاق ها هم نمیتونه زره ای سستش کنه ....
÷تو تجربش نکردی پس حتی متوجهش نمیشه
-"خنده هیستریکی کردم و اسلحم و بیشتر رو سرش فشار دادم"
-پس حالا که از نظر شما من هیچی راجبه این نمیدونم و هیچ وقت نمیتونم موفق بشم ... پس زره ای برای باهم پایین کشیدنتون با خودم درنگ نمیکنم ...
-"جیمینو هول دادم سمتشون و بلا فاصله یه تیر سمتش شلیک کردم و بعدش این شلیکای پیاپی افرادشون بود که بهم شلیک میکردن "
-تو جهنم میبینمتون..

.................................................................

خدایش فحش آزاد و اینکه این مدت نبود برای این واتپد عزیز دل بود که نمیتونستم لاگ این کنم 🗿🚬😂

و حالا یه چالش گایز بیاید تو کامنت یه جمله از این میما رو بگین
اولیشم خودم میگم
مِره خنده میکنی کیر خر 🗿🚬😂😂

ღ⦳ᴡʀᴏɴɢ (ᴠᴍɪɴᴋᴏᴏᴋ)ღ⦳Where stories live. Discover now