/فلیکس/
حدود چهل دقیقه ای می شد که فقط به هم زل زده بودیم.
ببخشید! معذب به هم زل زده بودیم!!
همشم به خاطر اینکه وقتی گفت میتونم خونتو بخورم، گردنمو کج کردم و وقتی خواست بیاد سمتم دستمو جابه جا کردم و...
خدایا شانس از این گند تر که دستم به اون چیزه توی شلوارش خورد؟؟؟
دقیقا همونجا من چشمامو بستم و دستمو کشیدم؛ هیونجین هم خیلی آروم انگار که اصلا اتفاقی نیوفتاده باشه عقب گرد کرد و بعد از اون هم رسما خشک شدیم...
بدتر از همه اینه که اون لحظه ذهن پاکم کثیف شد!!!
هیچکدوممون قصدی برای تموم کردن این سکوت عذاب آور نداشتیم و این بدترین چیز بود.
با باز شدن در هردومون از خدا خواسته نگاهمونو از هم گرفتیم و به در دادیم.
جیسونگ همراه پرنس اول وارد شدن و من میتونستم قسم بخورم تمام تلاششون اینه که نسبت به هم بی اهمیت باشن؟؟
حالا جیسونگ یه چیزی... ولی اون پرنسی که من دیدم اصلا با پرنس توی بیمارستانو الان که اصلا قدرت نمایی نمیکنه یکی نیست؟× هی لیکس! بیا بریم بیرون. جناب پرنس اول دستور دادن که به محض اومدنمون به اینجا جمعت کنم و بکشمت بیرون تا با برادر عزیزشون تنها باشن.
با تعجب اول به جیسونگ و بعد به پرنس اول که اخم کرده بود نگاه کردم. چرا یه چیزی عجیبه؟
-برو بیرون فلیکس. میتونین تو باغ قدم بزنین. اگه از تاریکی خوشتون نمیاد هم به خدمتکارا بگین ببرتون یه جایی که میخواین ولی از قصر خارج نشین.
با شنیدن صدای هیونجین به خودم اومدمو هومی گفتم.
سریع بلند شدمو سمت جیسونگ پا تند کردم.
دستشو کشیدم و بدون توجه به اون دوتا-مخصوصا هیونجین- از در خارج شدیم.
به محض اینکه درو بست، شونشو گرفتمو چسبوندمش به دیوار.+ هانی زود تند سریع توضیح میدی چه مرگته!
× اوه لیکسی
دستشو زیر چونم گذاشت و شصتشو روی لبم کشید.
× اگه میخوای ازم لب بگیری نیازی به این همه مقدمه چینی نیست فقط انجامش بده.
پوکر نگاهش کردم و شصتشو گاز گرفتم.
+ منو بگو نگران کی ام. حداقل خوبه که میبینم هنوزم به اندازه قبل احمقی.
شصتشو کشید و ماساژ داد.
× چته جوجه؟؟ فقط شوخی کردم شوخییی! و نگران چرا؟
+هی هی هی جرئت نکن بهم بگی جوجه! فقط بگو چی شده که اونجوری با حرص تو اتاق داشتی راجع به دستوره پرنس اول حرف میزدی؟
YOU ARE READING
𝐖𝐢𝐭𝐡 𝐚𝐥𝐥 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐝𝐢𝐟𝐟𝐞𝐫𝐞𝐧𝐜𝐞
FanfictionCouple: hyunlix & minsung & kookv&... Genre: vampire , romance , mprag, comedy «اینا با کیفیت ترین انسانای تازه فرستاده شده هستن.اگه هرکدومشون مد نظرتون هست بگین براتون امادش کنم» -اون جوجه کوچولو رو برام اماده کن +تو ازین به بعد صاحبمی؟ -یس بیبی،...