آهنگی که لیریکش هست میزارم تو چنل🔥قرار بود تا ۸۰۰ تایی نشده آپ نکنم ولی سوراخ کردین واتپدو:)))
نظر فراموش نشه🦇••••♪•••••••••••••
It doesn't hurt me ,
Do you wanna feel how it feels? Do you wanna know, know that it doesn't hurt me?
Do you wanna hear about the deal that I'm makin'?
You
It's you and me
And if I only could
I'd make a deal with God
And I'd get him to swap our places
Be runnin' up that road
Be runnin' up that hill
Be runnin' up that buildin'
Say, if I only could....
.
.صدای موزیک و کیت بورش توی گوشش کمتر کمتر میشد و چهره خندان مرد جوانی که با ذوق به مک دونالدش خیره بود با ذوق یک چیزی بهش میگفت محو و محو تر شد، گلوی کیونگسو پر از درد بود، پر از بغض ، سعی کرد فریاد بزنه که نرو؛ پسر سرشو بالا آورد با لبخند مهربونی بهش خیره شد"کنچانا"به آرامی این کلمه زمزمه کرد به دست دراز شده کیونگسو بی توجهی کرد.
قطره ایی اشک از چشم هاش افتاد و بلاخره از اون رویا بیرون اومد، خون داخل دهنش رو بیرون ریخت؛ تصاویر رو به روش مثل یک زندگی پر از زیبایی لذت بود که از جلوی چشم هاشو مثل یک ماشین مسابقه با سرعت محو شد و جای شیرینش روی بدن کیونگسو کبودی به یادگار گذاشت، به خودش خیره شد، دست پاهای پر از زخم بود و حتی توانایی حرکت دادن بدنش نداشت، جونگین کجا بود؟
چیشد که اینجوری شد؟
چرا پر از درد بود؟ ...
.
.
.— چند ساعت قبل —
جسم تیزی داخل موهاش رفت، شبیه قیچی بود، شروع به بریدن موهاش کرد ؛ موهای سفیدش یکی یکی روی زمین میریختن و جونگین نمیتونست نگاهشو از چهره ترسناک خودش بگیره.
- زیاد بهش فکر نکن، وقتی وصلت شکل بگیره دوباره به حالت عادی برمیگردی...دوباره موهات قهوه ایی میشه و چشم هات به حالت عادی برمیگرده، و از اون زمان به صورت یک ماگو زندگی میکنی...
مادر بزرگش با عشق که ساختگی بودنش اینو گفت و دستی به موهای کوتاه شده جونگین کشید.
- عشقجواب هر چیزیه!
+ عشق؟
- اره، عشق بین تو کریستال همون چیزیه که همه مارو نجات میده...
+ من عشق خودمو پیش اون پیدا میکنم؟
- و کامل میشی!
+ولی من هیچ حسی بهش ندارم...
- اون خالکوبی تورو دیده؛ فقط باید باهم وصلت کنید ، طبق پیشگویی چنان عشقی بینتشون شکل میگیره که در دل زمستان درختان شکوفه میدهند.
آه خالکوبی!
خالکوبی که زیر چشمش بود حالا برای خودش هم قابل دید بود، زیر چشمش به خطی جادوگری نوشته بود " Nepenthe" به معنای کسی یا شخصی که باعث میشه غم یا رنج فراموش کنی؛ کریستال قرار بود این شخص برای جونگین باشه؟ ولی چرا هیچ چیزی حس نمیکرد؟
جونگین پر از غم درد بود ، چرا وجود کریستال باعث نمیشد تا قطرات اشک جرعت نکنند از صورتش لیز بخورند؟
جوابش براش واضح بود، جونگین عشقشو قبلاً یک جای دیگه جا گذاشته بود ، حتی اگه کریستال بتونه اونو کنترل کنه ، قلبش خیلی وقت بود که قفل اسم کیونگسو شده بود.