اهم اهم صاف کردن گلوم-
خب خب سلام به ریدرای گشنگ خودم هرچند الان که اینو مینویسم هیچ ریدری ندارم اما خب امیدوارم به زودی تعداد زیادی از شما بتونن اینو بخوننو ازم حمایت کنن
میتونید ناتالی صدام کنیم(فقط جهت اینکه باهم راحتتر باشیم)
خب من قبلا فیکای زیادی نوشتم اما این اولینش توی واتپده و یکمم دارم با خودم میجنگم که ناامید نشم
راستش این ژانری که دارم مینویسم ژانر مورد علاقمهو نتونستم چیزی که خودم میخوام تو واتپد پیدا کنم که بخونم صووو تصمیم گرفتم خودم یکی بنویسم..پس امیدوارم شماعم مث خودم ازش لذت ببریددد
بیشتر از این وقت با ارزشتونو نمیگرم بعدا بیشتر باهم حرفت میزنیم لطفا ازم حمایت کنید فایتینگگگگگ_𝑵𝒂𝒕𝒂𝒍𝒊𝒆_
YOU ARE READING
But I Love You...
Fanfiction-"لطفا جیمینا..من..من واقعا عاشقتم" جیمین تکخندهای کردو سرشو تکون داد +"نه!اشتباه نکنید جئون شی کسی که اینجا واقعا عاشق بود فقط من بودم تو فقط تظاهر به عاشق بودن میکردی" جونگکوک حرفی نداشت بزنه...چی میخواست بگه؟حق با جیمین بود جونگکوک کسی بود که تر...