دو روز بعد
هوپی: کوک نیومد برای اجرای تمرین رقص
شوگرکت: فقط راحتش بزارین، اون یه چند وقت باید به خودش بیاد
نامی: اون باید بدونه که ما برای اون اینجاییم
هندسام: همه سرکلاسین؟
شوگرکت: آره
هوپی: ته نیست با مینهو رفته بیرون
نامی: کلاسو پیچوند؟
هندسام: تو چی جیمین؟
چیمچیم: سرکلاسم و کوکم باید میبود... ولی نیست... امروز روز ارائه پروژست
هندسام: آخه چش شده
چیمچیم: به اندازه کافی از دستش دیوونه شدم
چت چیمچیم و کوکی:
چیمچیم: جونگ کوک
چیمچیم: کجایی؟
چیمچیم: چرا نیومدی سرکلاس
چیمچیم: امروز روز ارائه پروژه بود
کوکی: مهم نیست
چیمچیم: وای خدا کوک... بیا سرکلاس...
کوکی: نه
چیمچیم: ته عاشقته
کوکی: میدونی چیه جیمین، تا همینجام فقط بخاطر شما تحمل کردم
کوکی: لطفا جوری باهام رفتار نکن انگار یه بچه دوسالم
کوکی: اخه تهش چی گیرت میاد
کوکی: یه جوری نشون دادی که انگار یکی رو دوست داری که اونم دوستت داره
چیمچیم: فقط به صورت یه فکت میدونم که دوستت داره
کوکی: اون فکتو بردار بکن تو کونت!!
کوکی: اگه کوچیکترین اهمیتی بدم!!!
چیمچیم: جونگ کوک...
کوکی: بس کن!!!. میخوای بلاکت کنم؟ میخوای تک تکونو بلاک کنم ها؟
چرا اهمیت میدی؟ چرا فقط تنهام نمیزارین؟!!!!!!!!!!چیمچیم: میدونی چرا اهمیت میدم؟! چون تو دوست کوفتی منی!!
چیمچیم: و من هیونگت احتراممو نگه دار!!
کوکی: باشه هیونگ!! فقط تنهام بزار هیونگ!!
چیمچیم: یادت میاد روزی که رفتیم عکسای برای اینستا و سوشال میدیاش،
(پارت ۱۹)هیچوقت ندیده بودم اینجوری به مینهو نگاه کنه..
چیمچیم:
این یکی از پارتی هایی که مخفیانه رفتیمِ... من همش پیش مینهو و ته بودم، برای خیلی قبل تر از کاپل شدنشون حتی یه بارم ندیدم اینجوری بهش لبخند بزنه
کوکی: میخوای چی بگی؟
چیمچیم: اون بیشتر از یه دوست، دوستت داره ولی فقط بی اعتنایی میکرد بهش
کوکی: نه بس کن و فقط تنهام بزار
میام سر کلاس فقط به شرطی که درمورد این موضوع دیگه حرفی نزنیچیمچیم: کوک..
پیام خوانده شد.
YOU ARE READING
Amigos/ bts groupchat
Fanfictionچی میشه اگه جیهوپ تصمیم بگیره دوستاشو باهم آشنا کنه؟... (پارت ها کوتاهن) ☁︎اسم آیو: رفقا ☁︎کاپل: تهکوک، یونمین، نامجین، هوپ؟؟ ☁︎ژانر: فلاف، رمنس، کمدی ☁︎نویسنده اصلی: hazy_lush ☁︎روزهای آپ: جمعه و چهارشنبه