چت شخصی هندسام و شوگِرکت:
هندسام: داداش؟
هندسام: دوست؟
هندسام: رفیق؟
هندسام: عه اسمتو عوض کردی
هندسام: هموطن؟
هندسام: بهترین دوستم؟
هندسام: سولمیت؟؟
شوگرکت: من سولمیت تو نیستم
هندسام: وای بلاخره جواب داد...
شوگرکت: چه کوفتی میخوای؟
هندسام: کی میای خونه 😍😍😍😍😍😍
شوگرکت: ...؟
خونه نیست و خوابگاهه
و اینکه ما ازدواج نکردیم
از این سوالا نپرس حالم بد میشههندسام: کی میای خوابگاه 😍😍😍😍😍😍😍
شوگرکت: اَه
چی میخوای؟هندسام: یه چندتا خرید...
شوگرکت: حتماً باید بخرم؟
هندسام: هیچ کوفتی نداریم، میخوای از گشنگی بمیریم؟
شوگرکت: من باید انجام بدم؟... خودت برو خرید
هندسام: اگه انجام بدی برات آشپزی میکنم😊
شوگرکت: خودم میتونم غذا بپزم
هندسام: هرچی بخوای برات میپزم
شوگرکت: باش!! بعد کلاس میرم... و اون به اصطلاح "بیبیت" خوابیده...
هندسام: پسر بیچاره، پتو بنداز روش
شوگرکت: دقیقا چه فکری کردی که وسط کلاس پتو داشته باشم؟
(چند دقیقه بعد)
شوگرکت: چی میخوای؟
هندسام: شد یه بار از زبون تو یه هیونگ بشنوم؟
شوگرکت: هیونگ😊😊😊 چی میخوای؟ لیستو برام بفرست
هندسام: بمیر!!
*لیست*
و هرچی که خودتم میخوای هم بخر، میخوای امشب برات چی درست کنم؟شوگرکت: هرچی باشه اوکیه..
شوگرکت: نه صبر کن... باید یه کاری کنم بدبختی بکشی
شوگرکت: اولین باری که همو دیدیم یادته؟ یه مدت باهم بودیم... و گفتی که یه سرآشپز بزرگی... و برام ناهار درست کردی... و تقریبا اتاق رو سوزوندی!
آره اونو برام بپز
من فقط تو فروشگاه راه میرمهندسام: عاااا احساساتی شدی مگه نه؟ چقدر بهم اهمیت میدی... فکر کردن درمورد خاطراتمون😘
شوگرکت: ...
هندسام: لطفاً تو فروشگاه قدم نزن
شوگرکت: عو منو نگا کن دارم از فروشگاه میزنم بیرون..
هندسام: یونگییییییی
هندسام: حداقل یکم رامن بخر، یزید :(
ESTÁS LEYENDO
Amigos/ bts groupchat
Fanficچی میشه اگه جیهوپ تصمیم بگیره دوستاشو باهم آشنا کنه؟... (پارت ها کوتاهن) ☁︎اسم آیو: رفقا ☁︎کاپل: تهکوک، یونمین، نامجین، هوپ؟؟ ☁︎ژانر: فلاف، رمنس، کمدی ☁︎نویسنده اصلی: hazy_lush ☁︎روزهای آپ: جمعه و چهارشنبه