چت تهته و کوکی:
تهته: کوو؟
کوکی: جانم بیب؟
تهته: منظورت ته بود؟
کوکی: نه منظورم بیب بود!
تهته: هههه اوکی... کاری که نداری... مزاحمت که نشدم؟
کوکی: نه نه بیبی، تو هیچوقت مزاحمم نمیشی
کوکی: اتفاقا منو از مرگ نجات دادی
تهته: خخخ چی؟
کوکی: داداشم داره دیوونه میشه چون دوست پسرش موهاشو رنگ کرده و هات و خفن شده
تهته: چه رنگی؟
کوکی: فکر کنم صورتی
تهته: میخوام موهامو رنگ کنم!!
کوکی: بیا یه روز انجامش بدیم
..
..
کوکی: مُردم... منو سوبین ویدیو کال گرفتیم و دوست پسرش زارت اومد پشتش و بغلش کرد
کوکی: یعنی به معنی واقعی کلمه میتونم پنیک گی رو تو قیافش ببینم
تهته: خخخخخخ
کوکی: آخه نگاه...
کوکی: بعدشم سریع قطع کرد... الان داره فحشو میکشه بهش حتماتهته: واوووو این واقعا خفنه
کوکی: ته!!
تهته: شوخی کردم..
کوکی: میدونی که بخوام میتونم خفن بشم..
تهته: صدرصد خخخخ
..
چت سوبین و کوکی:
سوسو: هیونگ تروخدا نگاش کن آخه...
ESTÁS LEYENDO
Amigos/ bts groupchat
Fanficچی میشه اگه جیهوپ تصمیم بگیره دوستاشو باهم آشنا کنه؟... (پارت ها کوتاهن) ☁︎اسم آیو: رفقا ☁︎کاپل: تهکوک، یونمین، نامجین، هوپ؟؟ ☁︎ژانر: فلاف، رمنس، کمدی ☁︎نویسنده اصلی: hazy_lush ☁︎روزهای آپ: جمعه و چهارشنبه