چت شخصی چیمچیم و تهته:
چیمچیم: از وقتی کوک رو توی گروه مسخره کردم بهم زل زده...
تهته: 😂😂 کیوت
چیمچیم: دروغ نمیگم... میترسم!
تهته: وایی مامان، نمیتونم بخندم سر کلاس😂
چیمچیم: اگه نگاها میتونستن آدم بکشن، من الان مرده بودم
تهته: مطمئنم اونقدرام بد نیست..
چیمچیم: ولش کن... یونگی هیونگ..؟
تهته: یونگی هیونگ چی؟
چیمچیم: اون تو زندگی واقعیه چجوریه؟
تهته: پسر آقاییه! شرط میبندم اگه اینجا بودی آب دهنتو باید جمع میکردیم😂
چیمچیم: نخیرم از اینکارا نمیکنم
تهته: باشه تو راست میگی..
تهته: اون یه جورایی باهوشه، معمولا سر کلاس حواسش جمعه
تهته: نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم
چیمچیم: 😂😂
تهته: هرچی... میخوام بخوام، ده دقیقه دیگه بیدارم کن
چیمچیم: خوابای گوگول ببینی
تهته: نمیخوای جلومو بگیری که سر کلاس نخوابم؟
چیمچیم: نوچ
تهته: برای همینه سولمیتمی
چیمچیم: 😘
تهته:😘
ESTÁS LEYENDO
Amigos/ bts groupchat
Fanficچی میشه اگه جیهوپ تصمیم بگیره دوستاشو باهم آشنا کنه؟... (پارت ها کوتاهن) ☁︎اسم آیو: رفقا ☁︎کاپل: تهکوک، یونمین، نامجین، هوپ؟؟ ☁︎ژانر: فلاف، رمنس، کمدی ☁︎نویسنده اصلی: hazy_lush ☁︎روزهای آپ: جمعه و چهارشنبه