⌖02⌖

155 42 0
                                    

"KK Pov"

چانیول که اومد بیدارمون کرد خیلی عصبی شدم و همونطور لخت بدون هیچ پوششی از تخت اومدم بیرون و فحشش دادم، از فحش های ما و سروصدای ما بیدار شد و با اخم گفت:

-اه... یه دقه خفه شین خواب بودم خیر سرم دیشب سکس داشتم.

چانیول تازه سهون رو دید و ابروهاش پرید بالا و با بهت گفت:

-خاک تو سرت! یه پسرو گاییدی بدبخت؟ دختر کم بود دورت؟ مثل یه حیوون یه هم جنستو گاییدی؟ بیا مکس و رکس روهم بگا دیگه.

سهون پاشد نشست، پتو از روی تن لختش پایین افتاد، نیم تنه برهنه سفیدش برق زد و عصبانی روبه چانیول گفت:
-هووووو... حرف دهنتو بفهم.

چانیول پوزخند زد:
-تو همونی نیستی که استخدامت کردم یه شب زیر کون مهمونامو تمیز کنی؟

سهون اخم کرد، اخمش... اخم که میکرد شبیه هاسکی میشد... بیشتر جذبش میشدم.

بی اعصاب از زود بیدار شدنم و بحث با چانیول اخمو گفتم:
-زر نزن چان... سکس سکسه، فرقی نداره تو چی فرو کنی؛ چه تو کون اون دخترای هرزه یا کون یه پسر باکره.

سهون زیر لب گفت:
-خاک تو سرت مثلا اومدی درستش کنی؟

چان پوزخند زد:
-الان این باکره اس؟

-باکره بود.

جمله اشو اصطلاح کردم. پوزخند زد:
-گمشین از اتاقم بیرون اول صبحی منو نخندون خستم...

سهون خمیازه کشید، چان بهش اشاره کرد:
-پرده داشت کونش؟

و خندید...اخمو و جدی گفتم:
-داری زیاد زر میزنی.

چان هم جدی شد یهو:
-کون کونه، کنتور نمیدازه که بفهمی باکره بوده یا سکس اولشه... پسر هم چیزی به نام بکارت نداره. اینجوری حساب بشه کون منو توهم هنوز باکره اس... الانم هرزه اتو از رو تخت من بلندش کن خوابم میاد.

سهون بدون توجه به لخت بودنش از تخت اومد بیرون:
-کای؟ این چی میگه؟ حسودیش شده به ما؟

هنوز تا اون روزای اول که برام فقط یه هوس و یه تجربه جدید بود، خندیدم و چیزی نگفتم که لخت نچرخه جلوی کسی.

و اون لخت اومد چسبید بهم و لبهامو بوسید. تن داغش که بهم خورد دوباره شاخکای دیکم تکون خورد. چان رفت سمت تخت:
-حرومزاده های مادر ج***.

دستمو کشیدم روی باسن نرمش. اومممی توی گلوش گفت و من یه اسپنک بهش زدم، یهو چان داد زد:
-فاک یو آشغال حرومزاده دیگه رو تختم نمیپاشیدی، من رو این تخت میخوابم حیوون... من سکسای خودمم نمیارم رو این تخت...لعنت بهت.

رفت سمت در و صدای قدم های محکمش توی اتاق پیچید. سرشو از در بیرون برد و داد زد... عصبانی...

-یه حرومزاده بیاد بالا این کوفتیو جمعش کنه.

هنوز ما درگیر کیسمون بودیم یه پسر بچه لاغر و کوتاه لرزون اومد تو. چشاش سرخ و زیر چشاش گود و رنگش زرد بود، عادت نداشت به بیخوابی انگار.

𝑀𝑦 𝐺𝑎𝑛𝑔𝑠𝑡𝑒𝑟 𝑊𝑜𝑙𝑓Where stories live. Discover now