𝕻𝖆𝖗𝖙 𝖙𝖜𝖊𝖓𝖙𝖞 𝖓𝖎𝖓𝖊

2.8K 273 47
                                    

فلیکس مشغول چیدن سینی صبحونه روی میز بود و هیونجینی که تازه بیدار شده بود حس خوبی به جو آروم سالن نداشت
مگه میشد مادرش، جونگین و فلیکس توی یه اتاق باشن و همه چی انقدر ساکت و نرمال باشه؟
نگاهش رو از فلیکسی که چیدن میز رو تموم کرده بود برنمیداشت
فلیکس با شک به جای خالی کنار هیون نگاهی انداخت و سرش رو پایین انداخت
دور ترین نقطه‌ی میز به هیونجین نشست و این کارش حس بد هیون رو حتی بیشتر کرد
نفس عمیقی کشید و سکوت رو شکست

+ چیشد که یهو تصمیم گرفتی بیای اوما اونم بی خبر؟

خانم هوانگ ابرویی بالا انداخت و بالاخره نگاه تحقیر آمیزش رو از فلیکس برداشت

& نمیدونستم باید برای اومدن به خونه‌ی پسر خودم اجازه بگیرم

+ میدونی که منظورم این نیست اوما فقط میگم کاش خبر میدادی یکم آماده تر باشیم

خانم هوانگ دستش رو روی شونه‌ی جونگین که کنارش نشسته بود گذاشت

& امگای قشنگمون دلش برای آلفاش تنگ شده بود گفتم زودتر بیایم دلتنگیش رفع بشه

هیونجین میتونست به وضوح فرومون های تلخ فلیکس رو حس کنه و الهه‌ی ماه رو شکر میکرد که به واسطه‌ی مارک روی گردنش مادرش و جونگین نمیتونن متوجهشون بشن

+ اوما من فقط یه امگا دارم که اونم اینجا نشسته

خانم هوانگ کاملا متوجه منظور پسرش میشد اما با لبخند فیکی شونه‌ی جونگین رو نوازش کرد

& منم همین رو گفتم پسرم
امگات دلتنگت بود آوردمش تا بیشتر از این از هم دور نباشید
حالا بگو ببینم اوضاع دانشگاهت چطوره

با سوالش اجازه‌ی هر اعتراضی رو از هیونجین گرفت و حرف خودش رو به عنوان حرف آخر تثبیت کرد

+ خوبه مثل همیشه

اشتهای هیونجین به کلی کور شده بود و میدید که امگای کوچیکش هم فقط با غذاش بازی میکنه و چیزی نمیخوره
بلند شد و سمت فلیکس رفت و بشقابش رو برداشت
تیکه‌ای از پنکیک موردعلاقه‌ی پسر رو با چنگال برداشت و سمت دهنش برد

+ باید برای دانشگاه انرژی داشته باشی بیبی

فلیکس نگاه پر استرسی به خانم هوانگ کرد اما چی میتونست به جفتش بگه؟
با بی میلی پنکیک رو خورد

_ زیاد گرسنم نیست برم حاضر شم که بریم

خانم هوانگ سریع مداخله کرد

& پسرم باید با جونگین بری برای کارای ثبت نام دانشگاهش
لازمه آلفاش باهاش باشه

هیونجین با لحن سردی گفت

+ پس با آلفاش بره چون من باید امگای خودم رو ببرم دانشگاه

بلند شد و با کشیدن دست فلیکس و بردنش سمت اتاق جای اعتراضی نذاشت

𝑀𝑦 𝑊𝑜𝑟𝑠𝑡 𝐸𝑛𝑒𝑚𝑦/ ℎ𝑦𝑢𝑛𝑙𝑖𝑥Where stories live. Discover now