ووت یادتون نره⭐♥️
باور کنین من با ووتها و کامنتهاتون انرژی میگیرم و مینویسم
سیکا لاوز یو آل 🫂♥️
━━━━━━━━━━━━━━━{سوم شخص}
بعد از دوش سریعی که گرفت، از حمام بیرون اومد.
حین اینکه حوله رو دور کمرش محکمتر میکرد سمت دراور رفت و از توی کشو سشوار رو بیرون آورد.
پریز سشوار رو به برق وصل کرد و همونطور که ایستاده بود مشغول خشک کردن موهاش شد.
نامجون امروز مرخصی گرفته بود چون برای ساعت دو وقت دکتر داشت.
کل هفتهی پیش رو صرف انجام آزمایشهای مختلف کرده بود و بخاطر همین هم مجبور شده بود مدام مرخصی ساعتی بگیره.
با اینکه به کار کردن اعتیاد داشت و اصلا از مرخصی گرفتن خوشش نمیومد؛
ولی سعی میکرد به خودش گوشزد کنه که حتی اگه همهی کارهاش روی هم تلنبار بشن باز هم ارزشش رو داره.بعد از اینکه کارش با سشوار تموم شد، همین جوری روی زمین ولش کرد و جلوی آیینه ایستاد.
هم زمان که انگشتهای کشیدهش رو لا به لای تارهای لخت و مشکی رنگش میکشید و مرتبشون میکرد، توجهش به ریشهی موهاش که رشد کرده بودن و رنگ ارغوانیش معلوم شده بود، جلب شد.
این مدت اونقدر ذهنش درگیر بود که تمدید کردن رنگ موهاش رو کاملا از یاد برده بود.
نفسش رو با صدا بیرون داد و زیر لب گفت:
- یادم باشه رنگ مو بخرم!و سریع سمت کمد دیواری رفت تا لباس بپوشه.
حوله رو با عجله از دور کمرش باز کرد و اون رو با باکسر و شلوار لی عوض کرد.پیراهن چهارخونهی آبی رنگش رو از توی کمد برداشت و بدون توجه به اینکه ممکنه چروک باشه، فقط پوشیدش.
پروندههای پزشکیش رو یه بار دیگه چک کرد و بعد همه رو توی کیف مشکی رنگی جا داد.
قبل از اینکه از اتاقش بیرون بره، جلوی آیینه ایستاد و به تصویر خودش نگاه کرد.
زیر لب از الههی ماه خواهش کرد که اجازه بده برای یه بار هم که شده همه چیز اونجوری که نامجون میخواد پیش بره!
و توی دلش هم آرزو کرد که دکتر درمانش رو قبول کنه و کمکش کنه تا بتونه یه آلفا واقعی باشه، نه آلفا کیم دروغینی که بقیه میشناسن!
YOU ARE READING
Alpha Kim | آلفا کیم
Werewolfمشکلت با من چیه؟! مگه چیکارت کردم، الههی ماه؟! هویتم رو ازم گرفتی، پس نبود؟! والدینم رو ازم دور کردی، کافی نبود؟! عشقم رو ازم گرفتی، بازم دلت خنک نشد؟! داری باهام چیکار میکنی؟! همه میگن الههی ماه از قبل جفتها رو برای هم انتخاب میکنه! ولی تو ح...