Part 14

596 174 103
                                    

میشه لطفا وقتی داستان رو میخونین ووت هم بدین؟
━━━━━━━━━━━━━━━

{سوم شخص}

درحالی که نفس نفس می‌زد، رمز در رو وارد کرد.

در با صدای تیک مانندی باز شد و پسر داخل رفت.

به محض باز شدن در خونه صدای خرخر گرگش رو شنید.

اون گرگ امگا، این مدت به طرز مسخره‌ای داشت اذیتش می‌کرد و این باعث می‌شد نامجون شدیدا کلافه بشه!

از نظر نامجون، گرگش یه موجود تشنه‌ی محبت بود که با کوچکترین توجهی از طرف جفتِ آلفاش، دم تکون می‌داد و دیوونه می‌شد!

محض رضای خدا، اون گرگِ احمق حتی وقتی جین اسمش رو به جای نامجونِ خالی ' نامجونا ' صدا می‌زد هم شروع می‌کرد به ورجه و ورجه کردن و صدای خرخر از روی خوشحالیش، کاری می‌کرد نامجون تعداد قرص‌های ضد رایحه‌ای که می‌خوره رو بیشتر کنه!

چون فقط همین مونده بود که سوک‌جین احساساتش رو از روی رایحه‌ش بفهمه و یا اینکه اون امگا بخواد کنترلش رو به دست بگیره و غرور نامجون رو با خواسته‌های احمقانه‌ش از بین ببره!

نامجون تقریبا همه‌ی آدم‌ها و چیزهای مهم زندگیش رو از دست داده بود؛ مثل خانواده‌ش، جیمینش و سلامتیش.

غرورش تنها چیزی بود که براش باقی مونده بود و پسر امگا به خودش قول داده بود که هر جوری که ممکنه اون رو حفظ کنه!

دم در ورودی، کفش‌های کتونی مشکی رنگش رو با روفرشی‌های سفید رنگ عوض کرد.

نفس عمیقی کشید و بعد از اینکه وارد خونه شد، در رو پشت سرش بست.

هنوز اولین قدم رو برنداشته بود که رایحه‌ی جفتش رو استشمام کرد.

(پس امروز خونه‌ست!)

با وجود اینکه با خوردن قرص‌هاش، فرقی با یه بتا نداشت ولی بخاطر 'خاصیت پیوند' همچنان می‌تونست بوی ماهی گندیده‌ی آلفا رو احساس کنه.

نامجون تا قبل از اینکه متوجه‌ی‌ رایحه‌ی جین بشه، فکر می‌کرد فقط خودشه که بدبخته ولی بعد از فهمیدن اینکه رایحه‌ی همسر قراردادیش چیه، یه کمی امیدوار شد.

درسته که نامجون، برخلاف تصور بقیه، یهو امگا از آب دراومد و کلی بدبختی هم بعد از اون کشید ولی حداقل رایحه‌ش بوی نسبتا خوبی داشت!

طبق افسانه‌ها، جفت‌ها رایحه‌هاشون یا شبیه به همه یا مکمل هم، یا حداقل می‌شه یه ربطی بینشون پیدا کرد؛

و بی ربط بودن بوی قهوه و بوی اقیانوس به همدیگه، یه دلیل محکم بود برای این حقیقت بود که اون دو نفر، هیچ ربطی بهم ندارن!

ولی چه اهمیتی داشت وقتی نامجون، بعد از کلی دویدن و تلاش کردن، تونسته بود برای هفته‌ی بعد از اون‌ دکتر خیلی معروف و گرون که تخصصش تبدیل کردن گرگ‌ها از یه گونه به گونه‌ی دیگه بود، وقت بگیره؟!

Alpha Kim | آلفا کیمOnde histórias criam vida. Descubra agora