های بیوتیفولز 💝🫂
نامبروانی سون مبارک هممون 🥂
🔴ووت یادتون نره🔴
━━━━━━━━━━━━━━━آسانسور از حرکت ایستاد و درش با صدای ضعیفی باز شد.
مرد با قدمهای آهسته و خسته از اتاقک فلزی بیرون اومد و به سمت تنها دری که توی اون طبقه بود، حرکت کرد.
در واقع بیشتر شبیه به این بود که داره پاهاش رو روی زمین میکشه.
جلوی در خونه ایستاد و برای چند ثانیه فقط به صفحه کلید قفل چشم دوخت.
اصلا دلش نمیخواست پاش رو توی اون خونه بذاره ولی خودش بهتر از هر کس دیگهای میدونست که نمیتونه تا ابد فرار کنه.
باید با مشکلش یا در واقع جفتش صحبت میکرد و تکلیفشون رو معلوم؛
البته خودش هم نمیدونست که دقیقا چی میخواد!احتمالا به نظر اینکه دوباره به پسر ابراز علاقه کنه مسخره بیاد!
ولی جین با وجود تمام اتفاقاتی که بین خودش و جفت نامهربونش رخ داده بود و دل شکستهش، همچنان به پسر علاقه داشت!آخه محض رضای الههی ماه، این عشق لعنتی یه شبه به وجود نیومده بود که حالا بخواد به راحتی از بین بره و حالا هم حاضر بود همون قلب شکستهش رو توی دستش بگیره و تقدیم عشقش کنه!
دقیقا مثل نامجون که حتی با وجود فهمیدن اینکه ده سال عاشق کسی بود که عاشقش نبوده و فقط به عنوان دوست میدیدتش، باز هم نمیتونست باور کنه و ازش دست بکشه!
اما با همهی اینها جین الان اینجا بود تا بالاخره با مشکلاتش مواجه بشه و حلشون کنه.
درست مثل وقتی که بعد از صد تا میس کال، جواب زنگ مادرش رو داده بود و دربارهی تولهی از دست رفتهش بهش گفت، الان هم باید با جفتی که نمیخوادش مواجه میشد.هنوز هم صدای بغضدار مادرش وقتی که فهمید نوهش قبل از اینکه به دنیا بیاد، سقط شده توی گوشهاش بود.
آلفای مادّه واقعا برای اون تولهی به دنیا نیومده یه عالمه خرید کرده بود و یه دنیا فکر و خیال برای نوهش داشت که همهی اونها به راحتی نقش برآب شدن.
جین دستش رو حرکت داد و به سمت دکمههای صفحه کلید برد تا رمز رو وارد کنه.
حین اینکه داشت رمز در وارد میکرد، ناخودآگاه دست دیگهش رو روی زخم لب پایینش کشید که تقریبا رو به بهبودی بود.
البته اگه جفت نگران و عاشقی داشت که با رایحهش درمانش میکرد تا الان اون زخم عمیق و دردناک، بارها ترمیم شده بود!
اما جین الان به اینکه زخمش نسبتا تازهست فکر نمیکرد، تنها فکری که با لمس زخم لبش از ذهن آلفا گذشت، فقط یه جملهی کوتاه بود و اون اینکه دست نامجون واقعا سنگینه!
YOU ARE READING
Alpha Kim | آلفا کیم
Werewolfمشکلت با من چیه؟! مگه چیکارت کردم، الههی ماه؟! هویتم رو ازم گرفتی، پس نبود؟! والدینم رو ازم دور کردی، کافی نبود؟! عشقم رو ازم گرفتی، بازم دلت خنک نشد؟! داری باهام چیکار میکنی؟! همه میگن الههی ماه از قبل جفتها رو برای هم انتخاب میکنه! ولی تو ح...