کاور 💍💗
با تکون های ریز تخت و صداهای آرومی که میشنیدم آروم چشمامو فاصله دادم.
کو: وای نمیدونی که لونااییی انژوی بد یجولی گاژم گلفت که جیغ ژدم. اونم خندید و منو خوابوند و گلگلکم داد منم دفتم میلم به ددیم میگم بیاد پخ پخ کنه سرتو. ولی اومدم دیدم ددیامون خوابیدن واگعا که خوابن همش. نکنه نینی دلست کلدن دوباله؟ اگل داست کلدن شما جیغ بژنین بوشه؟ آفلین
با حرفاش خندم گرفته بود، آروم اسمشو صدا زدم.
ک: کول
کو: هییی دَدیییی بیدال شدی
ک: آره شیرینم صبحت بخیر. ددیت خوابیده سر و صدا نکنیم.
آروم زمزمه کرد:
کو: بوشه دَد. نینی پوپو کلده بود میقاست گلیه بتنه کول عبض کلد
با حرفش دلم ضعف رفت براش.
ک: قربونت برم من نیاز نبود تو کاری انجام بدی بیدارمون میکردی خوشگل من. خودتو چرا اذیت کردی اخه
کو: ناح کول اژیت نشد که دَد. کول کومک کلد، لئون اینگده پوپو کلده بود
ک: آخه خیلی شیر خورد دیروز عسلم. ممنونم از این که اینکارو انجام دادی. یه بوس گنده بکنمت
محکم گونش بوسیدم که گریه لئون و لونا بلند شد.
کو: حشوددددا
با خنده جفتشونو آروم بغل کردمو سرشونو گذاشتم رو شونه ام.
ک: صبحتون بخیر عزیزای من. خوش گذروندین با برادرتون؟
آروم پشتشونو نوازش میکردم. آروم که شدن خوابوندمشون رو تختو لباسمو زدم بالا تا نوبتی شیر بدم بهشون. اول لونا رو بغل کردمو شروع کردم شیر دادن بهش. با صدای زنگ خانه گوشامو تیز کردم تا ببینم کیه. با فهمیدن اینکه دوست نیک اومده لبخند زدم.
ک: کول خوشگل من برو لباساتو عوض کن دوتا لباس هم برای لونا و لوبیا انتخاب کن بیار دوست پاپ اومده برای صبحانه پیشمون
کو : بوشه
بدو بدو از اتاق رفت بیرونو منم آروم صورت الایژا رو بوسیدم و پتو رو کشیدم بالاتر تا سرما اذیتش نکنه. با اومدن کول و دیدن اینکه لباساشو آورده اینجا بپوشه دلم میخواست محکم گازش بگیرم شیرین عسلمو.
دخترمو بعد از گرفتن باد گلوش گذاشتم تو تختشو لئون رو بغل کردم تا همون کارها رو تکرار کنم. کول لباساشو عوض کرد و منم بعد از عوض کردن لباس بچه ها و انجام کارهای خودم آماده شدم تا بریم سالن. جفت بچه هارو تو کریر گذاشتمو رفتیم تو سالن. نگاهم افتاد به نیک که با کیارن داشت صحبت میکرد و متوجه ما نبودن تا وقتی که کول دوید بغل نیک.
CZYTASZ
Vampire Brothers * (MPREG)
Wampiryدیمن و استفن دو تا برادر خون اشام هستن که دیمن عاشق استفنه از همون نوجوونیش ولی استفن نمیدونه و طی یه اتفاقی نامزد استفن کشته میشه و استفن فکر میکنه کاره دیمنه و بعد اون یه اتفاقاتی برای اونها میوفته که.... ________________________________________...