11-هیون میره میشینه روی تخت و با خودش میگه :
+یعنی جوجه من کجاست اینجاست نه اونجاست نه آها این زیره*خنده
+جوجه من با خرگوشش چرا فرار کرد؟دلش قایم موشک میخواد؟
_نه فقط....
+*هیونجین فلیکسو از زیر تخت بیرون میاره و پاهاشو دراز میکنه و دو تا پای جادوگرو از دو سمت پهلوش رد میکنه و دستاشو میگیره *خب حالا جوجه من میخواد بگه چرا فرار کرده یا نه ؟
(هیون خیلی خوشحال به نظر میاد)
_خب من واقعا نمیخواستم اون قسمته ....رو...خب ببوس....
فلیکس تا حرفشو تموم نکرده هیون سریع سرشو جلو اورد توک روی لب فلیکس رو می بوسه
+هوم...همین ؟اشکالی نداره که هوم؟*فلیکس رو بغل میکنه ....هوم بنظرم یکم زیادی جوجم حساس شده نه؟
_اوهوم*علامت با سر
+خدا چقدر کیوتی توووو....راستی میگم نباید ی حموم بری کل لباسات قرمزه؟
_آ آ آ چچرا باید برم ...خب کجاعه حموم و اینکه من اینجا لباسی ندارم .
+آییی نگران اون نباش ،حموم پشت آشپزخونست برو تا من لباس بیارم
_باشه*فلیکس میره تو حموم
+خب من لباسام یکم بزرگه و فکر نکنم لینو هم بتونه تا اونموقع جور کنه پس چاره ای نیست باید لباسای منو بپوشه ....چطوره یکم اذیتش کنم؟این لباسه چطوره؟(لباس سفید گشاد آستین دار که تیکه پایین سینه تا پایین ناف توره و دیده میشه )با این شلوار ؟(شلوارک آبی)
_من تموم شدمم *صدا از اتاق
+باشه باشه الان اوردم *لباس از بغل در رد میکنه
_*از اتاق میاد بیرون *....خب راستش میگم یکم...
+او ببخشید من همین ی لباس رو کنار گذاشته بودم برات و سلیقتم نمیدونستم و هر هفتاد و دو دست لباسمم اتفاقی شسته بودم ....اوم ...آره
_خب باوشهه؟
+*هیون جادوگرشو بغل میکنه و بلندش میکنه و میزاره روی تخت
_آ...آ...چیکار میکنی *خنده
+میخوام منتظر باشی تا کیک رو بپزم راستی خرگوشتم براش یکم کاهو تو یخچال داشتم دادم خورد و گرفت خوابید توهم بغلش یکم بخواب لابد امروز از بس خوردی و کندی خسته شدی؟*خنده
_باشه....
ESTÁS LEYENDO
پرنس دیوونه
Acción....بعد چند پیک وضعیت مشخص شده:«هان: ظرفیت کم,لینو :گربه کم تر از سنجاب».....