نزدیک من

21 3 0
                                    

تو نزدیک منی
شاید کنار من
شاید فرسنگ ها دور از من
اما تو نزدیک منی
در طلب بوی زلف تو
روحم را به پرواز در می آورم
با آسمان عهد میبندم که
سوگند میان ما شکستنی نیست
حین پرواز آیدا را می بینم
احمد را می‌بینم
و سایه را می‌بینم که بر راه تاریک من
نور می افکند
تا به تو برسم
تا با تو نزدیک تر شوم
در این نزدیکی،وجود ما
به تحولی شگرف می‌رسد
ما نسلی فراتر از دیگرانیم
دیگران به دنبال شقایق اند
تا ادامه دهند جان خویش را
اما شقایق ما پیدا کردنی نیست
چرا که او درون ما خوابیده است
شبیه کودکی که در آغوش پدر و مادرش
جهانی نورانی را کشف می‌کند
جهانی نورانی درست
به وسعت و روشنی نگاه تو
که آسمان در آن خلاصه می‌شود

نگاه توWhere stories live. Discover now