ستایشت میکنم تو را از دور دست ها
آنجا که دستمان بهم نمیرسد
آنجا که من و تو ما نشدیم
آنجا که خفته اند پرستوهای امیدواری
ستایشت میکنم تا پرستو ها دوباره پرواز
کنند و من دوباره امید را ببینم
مهر تو در قلب من ساز امیدواری میزند
YOU ARE READING
نگاه تو
Poetry[پایان یافته برای آبی و نگاهش] [ادامه می یابد برای بی رنگ هایی همچو او] از زبان خودِ او!
آنجا
ستایشت میکنم تو را از دور دست ها
آنجا که دستمان بهم نمیرسد
آنجا که من و تو ما نشدیم
آنجا که خفته اند پرستوهای امیدواری
ستایشت میکنم تا پرستو ها دوباره پرواز
کنند و من دوباره امید را ببینم
مهر تو در قلب من ساز امیدواری میزند