گرداب

101 12 38
                                        

در سر من دردیست
که پسمانده اش از چشمانم می ریزد
در سر من دردی تو در توست
که مرا از تو دور می‌سازد
از همهمه های اطرافم دور می سازد
از جهان غافلم می سازد
و مرا غرق خیال می‌کند
خیالی دروغین که از با تو بودن
پر شده است
در سر من گردابیست از
خاطرات نداشته ام با تو
در سر من رویاییست بی رنگ
رویایی که نه سیاه است و نه سفید
رویایی که در هزار توی سرم
گم شده است
_او

نگاه توHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin