part 8

153 41 14
                                    

تهیونگ که هنوز از جو چند لحظه پیش بیرون نیومده بود در همون سکوت به همراه جین به سمت اتاق دستیار ها حرکت می‌کرد.
وقتی به اتاق رسیدند جین که برعکس تهیونگ کاملا با انرژی و بیخیال به نظر میومد از در وارد شد و با صدای با نشاطش گفت :
+سلام بچه ها صبحتون بخیر
تهیونگ هم اروم و به نشونه احترام تعظیمی کرد و گفت :
- سلام ..
جین توجهش رو نگاه خیره ای که جونگکوک بهش داشت جلب کرد
سرشو کلافگی بالا اورد و به جانگکوک گفت :
-+هی تو میمون چرا هی داری بهم زل میزنی؟
- پس که اینطور
+ چی؟
- از همون اول میدونستم
+ جونگکوک مثل آدم حرف بزن نمی‌فهمم چی میگی
جونگکوک همونطور که نگاه شیطانیشو بین تهیونگ و جین رد و بدل میکرد گفت :
- از همون اول میدونستم شما ارتباط عادی ای باهم ندارید ، دیشب هم کنار هم خوابیده بودید.
تهیونگ بعد از شنیدن حرف جونگکوک از خجالت سرخ شد و رفت گوشه ای نشست
جین با کلافگی سرش رو تکون داد
+راجب چی حرف میزنی؟کدوم خواب؟
جیمین با چهره سوالی و متعجبش به اونا چشم دوخته بود هم نشسته بود . نمی‌دونست میتونه چه بگه و چه واکنشی نشون بده پس از روی صندلی که نشسته بود بلند شد
+اممم من میرم لباس هام رو عوض کنم
و چند لحظه بعد از اتاق دستیار ها خارج شد و به اتاق تعویض لباس رفت
جانگکوک نیشخندی زد و گوشیش رو از توی جیبش درآورد و عکسشون رو بهش نشون داد.
- منظورم اینه ببین چه آروم و رمانتیک کنار هم خوابیدید
+تو کی اومدی و عکس گرفتی؟ تازه همینجوری کنار هم خوابیدیم و باهم رابطه نداریم‌
- ولی من مطمئنم چیزی بین شما دوتا هست یک روز خودتون اعتراف میکنید
+ باشه همینجوری تو توهماتت بمون
-اون روزی که به واقعیت اعتراف کنی کیونگ شی صدات میکنم
+هیی تو که میدونی من از این اسم متنفرم با چه جرعتی میخوای همچین کاری کنی
چند لحظه بعد نامجون وارد اتاق شد:
-سلام بچه ها صبحتون بخیر امروز یک بیمار جدید داریم و ازتون میخوام با من به بخش اورژانس بیاید
+چشم استاد

بیمار رو آوردند و وضعیتش بحرانی بود و یک زخم عمیق روی صورتش بود.
جین با چهره متعجب گفت :
+ چجوری این بلا سرش اومده ؟
پرستاری که اونجا ایستاده بود سریع اطلاعات رو بهشون داد و گفت :
- توی ایستگاه مترو یکی میخواسته به زنی تجاوز کنه و ایشون عصبانی می‌شه و می‌ره تا جلوش رو بگیره ولی اون مرده تجاوزگر اسکیت برد رو برمی‌داره و میزنه تو صورتش و چرخش از جا در رفته و قسمت فلزیش این بلا رو سرش آورده
+ باید راه تنفسی اش رو باز کنیم داره با خون خفه میشه.
جیمین اتوباسیون رو سریع بیار
- باشه
تهیونگ با دقت به صورت بیمار نگاه کرد
+روی صورت یک زخم عمیق است چونه پایینش هم شکسته هموستات نیازه
- زنه چی؟زنه خوبه؟
پرستار دوباره جواب داد :
- آره حال اون خوبه فقط یکم ترسیده
+ باید از گردنش لوله گذاری کنیم
جونگکوک سریعا گفت :
- بتادین، تیغه شماره هفت برای جایگذاری لوله ترمورته
+خب کار رو شروع میکنیم.

doctor kim Where stories live. Discover now