وقتی زمان قرار ملاقات تموم شد یانگ سو به گوشه ای خلوت از بازداشتگاه پناه برد و مشغول گرفتن شماره ای شد
+سلام، درسته منم. ببین راستش ازت یک درخواست کوچیکی داشتم. ازت میخوام مدارک تخلفات شرکت ساختمان سازی پارک رو که ازت خواسته بودم ازشون مراقبت کنی رو فورا بیاری
*شش ساعت بعد
یانگ سو با دیدن ووبین که روی صندلی ای همراه با یک کیسه یخ که روی بینی اش گرفته بود محتاطانه و آروم سمتش رفت
با زدن لبخندی لب زد
+وقتتون بخیر آقای پارک چند لحظه وقت دارید؟
- اوه البته، آقای یانگ بله حتما بشینید
ووبین کیسه آبی رنگ یخ رو از روی بینی اش برداشت و ادامه داد- میتونم بپرسم اینجا چیکار میکنید؟ شما کجا اینجا کجا، فکر نمیکردم فرصت دیدن دکتری مثل شما روزی نصیبم
+ اومم راستش اومدم باهاتون راجب یک موضوعی صحبت کنم کشش نمیدم سریع میرم سر اصل مطلب ازتون میخوام لطفا هرچه سریعتر شکایتتون رو پس بگیریدوویین با شنیدن حرف یانگ سو لبخند روی لبش محو شد و لحظه ای بعد با زدن نیشخندی جواب داد
- و اگه نگیرم چه اتفاقی میوفته؟
یانگ سو لبخندی زد و تمام پرونده ها و مدارک تخلفات رو به ووبین داد+متاسفانه مجبور میشم که تمام تخلفات و کلاهبرداری های شرکتتون رو فاش کنم
انتخاب با خودتونه
ووبین برگه ها رو برداشت و مشغول خوندنشون شد و به سرعت ورقشون میزدووبین تک سرفه ای کرد و سعی کرد با زدن لبخندی خودش رو عادی نشون بده
- فکر کنم یکم زیاده روی کردم،ازتون واقعا عذر میخوامیانگ سو لبخند محوی زد و از روی صندلی بلند شد و دستش رو سمت ووبین گرفت
+خب گمونم به توافق رسیدیم درسته؟
ووبین دم عمیقی از کلافگی کشید و بلند شد و دست یانگ سو رو گرفت
- درسته به توافق رسیدیمجین روی شونه های تهیونگ خوابش برده بود
تهیونگ همواره موهای نرم و ابریشمی اون پسر رو به آرومی به طوری که جین بیدار نشه نوازش میکردلحظه ای بعد پلیس در سلول زندان رو باز کرد
+آزادید
تهیونگ با کاشتن بوسه ای بر روی سر جین سعی کرد بیدارش کنه
- سوکجینا بیدار شو
جین سرش رو از شونه تهیونگ برداشت و مشغول مالش دادن چشماش شد
+چی شده؟
- آزادیمجین متعجب با چشم های خواب آلودش به تهیونگ خیره شد
+چی؟چطور ممکنه؟
- اومم راستش خودمم نمیدونم اما فکر کنم آقای یانگ کمکمون کرده باشهجین از روی صندلی بلند شد و سمت جونگکوک رفت
جونگکوک سرش رو به دیوار تکیه داده بود و خوابش برده بود
جین صورت جونگکوک رو توی دست هاش گرفت و آروم گونه هاش رو فشار داد
+هی پسر بیدار شوجونگکوک بدون اینکه چشماش رو باز کنه آروم لب زد
- بزار بخوابم
جین چشماش رو چرخوند و نفسی از کلافگی کشید
+خودت خواستی
جین به کشاشه رون پای جونگکوک لقدی نسبتا محکم زد
YOU ARE READING
doctor kim
Romanceکیم تهیونگ پسری که مبتلا به اوتیسمه ،میتونه از پس فراز و نشیب های زندگی متفاوتش بر بیاد ؟ کاپل:تهجین کاپل فرعی:جیکوک ژانر:آکادمیک،رومنس،انگست