مشکل از وقتی شروع شد که خواهر کوچیکم به دنیا اومد.
اون رو مخ ترین موجود جهانه طوری که دوست داری هر لحظه خفش کنی اون ازم یه سال کوچیک تره ...
من توی مدرسه نمرات خوبی دارم اما خیلی بازیگوشم و بقیه میگن که شبیه یه خرگوشم
البته بیشتر تهیونگ اینو بهم میگه که باعث میشه من و جه یونه رو مخ به جون هم بیوفتیم تهیونگ صمیمی ترین دوستمه ما از بچگی باهم دوستیم اما یه روز جه یون مزخرف به تهیونگ پیشنهاد داد و تهیونگم پیشنهادش و قبول کرد که واقعا اون روز انگار روز مرگم بود از ته قلبم تهیونگ و به عنوان یه دوست ، دوست دارم و برعکس از جه یون متنفرم نمیخوام با اخلاقای چرتش تهیونگ و ناراحت کنه تهیونگ با دخترای زیادی بوده اما با همشون سر یه ماه کات کرده درک نمیکنم چرا الان نزدیک دو ساله که با خواهر خنگ من دوسته نمیفهممش ولی به هر حال خوشحالی تهیونگ و میخوام حتی اگه خوشحالیش پیش خواهر نکبتم باشه شاید براتون عجیب باشه که چرا با خواهرم انقدر مشکل دارم اما اون تاحالا من توی هر رابطه ای بودم اونو خراب کرده و همیشه وسایلم رو خراب میکنه واقعا ازش متنفرم دختره ی احمق-_-بیخیالش خیلی احمقه باید شب و زود بخوابم چون فردا باید بریم اردوی مدرسه...
.
.
.
.
کوک : سلام بچها پخبرا؟ته : سلام کوکییی چطوری؟
کوک : خوبم تو؟
جیمین و ندیدی؟ته : رفته پیش جینا گفت یکم دیر تر میاد.
کوک : خب پس ما الان چیکار کنیم؟؟
ته : احتمالا برای اردو یک ساعت دیگه باید حرکت کنیم زنگ میزنم بهش میگم زود بیاد تا اونموقع بریم کافه یچیزی بخوریم؟
کوک : بقیه چیکار میکنین؟میاین؟
نامجون : اگه شما دوتا بزارین ما هم حرف بزنیم نظر میدیم..
جین : دقیقا از وقتی اومدن دارن زر زر میکنن انگار تو خونه به اندازه ی کافی چت نمیکنن من مطمعنم تهیونگ جونگکوک و بیشتر از جه یون میبینه.
ته : اینجوری نیست فقط من کوکیم و بیشتر از جه یون دوست دارم...
کوک : پس چرا با اون قرار میزاری؟؟؟
یونگی : انتظار داری بیاد با تو قرار بزاره؟
ته : یااا مگه کوکی چشه؟
یونگی : هیچی فقط یکم رو مخه بعدشم اون پسره تو که گی نیستی..
ته : چه ربطی داره یونگی هیونگ تو خودتم گی نیستی ولی از جیمین خوشت میاد ولی اون با خواهر منه.مگه نه یونگی هیونگ؟؟
یونگی : هه ته خفه شو کی گفته من از جیمین خوشم میادد؟
کوک : هیونگ راست میگه دیگه شورش و در اوردی همیشه از جیمین حرف میزنی
یونگی : کوکی خب اون دوستمه انتظار داری ازش حرف نزنم؟؟
ته : هی حواست باشه به کی میگی کوکی!
کوک : اروم باش ته من اسمم کوکیه خب..
ته : نخیر کوک تو اسمت جونگکوکه فقط من میتونم بهت بگم کوکی..
کوک : باشه باشه ته فقط تو میتونی بهم بگی کو..
جه یون : های ددی ته درباره ی چی حرف میزدین.؟؟
کوک : جه یون ببند دهنت و بعدشم برو سر کلاست ما الان میخوایم بریم اردو.
جه یون : خودت ببند احمق فکر کردی کی هستی که به من دستور میدی برم سر کلاس من همینجا پیش عشقم میمونم مگه نه ته؟؟
ته : جه یون برو سر کلاست با برادرتم درست حرف بزن اون ازت یه سال بزرگ تره دیگه ام منو اینجوری صدا نکن خوشم نمیاد..
جه یون : باشه عزیزم میرم سر کلاسم ولی چجوری صدات نزنم؟؟؟
ته : بهم نگو ددی بعدشم از برادرت معذرت خواهی کن
جه یون : چرا نباید بهت بگم ددی عشقم؟؟
ته : چون الان توی مدرسه ایم بعد هم ازین کلمه متنفرم فهمیدی؟
کوک : خب حالا گمشو از جلو چشمام جه یون..
جه یون : گفتم خفه شو احمق من دارم با عشقم حرف میزنم دارم با ددی..
ته : جه یون بسه دیگه نمیخوام ببینمت برو سر کلاست بهت گفتم با کوک درست حرف بزنی ولی نمیتونی پس گمشو از جلومون.. دیگه ام اون کلمه ی فاکیو جلوم نگو وگرنه ولت میکنم فهمیدی؟؟
جه یون : تهههههه؟؟؟ (با بغض گفت)
ته : گفتم برو سر کلاست
جه یون : باشه باشه..
(رفت....)
کوک : افرین بچه خوب
ته : کوکی اذیتش نکن شاید دختر لوسی باشه اما با نمکه.
کوک : باشه ته ته
جیمین : سلام بچه ها من اومدم.
یونگی : کجا بودی چیمی؟؟
جیمین : با جینا سر قرار بودم..
ته : جینا کجاست؟
جیمین : گفت میره خونه یچیزیو جا گذاشته...
کوک : خب بچه ها ما بریم کافه یا وایسیم جینا بیاد؟؟
ته : ما بریم جینا بیاد میخواد بره پیش جه یون بعدش میاد.
کوک : خب پس بریم
جیهوپ : من نمیام..
ته : چی؟
کوک : چی؟؟
نامجون و جین : چیییی؟؟؟
جیمین : چی.؟؟؟؟
یونگی : باشه نیا بچه ها بریم...
(یونگی استاد نابود کردن🤡😂)
جیمین : چی میگی هیونگ.؟
یونگی : خب گفت نمیاد
جیمین : هر کی بگه نمیاد نباید ازش بپرسی چرا؟؟؟
________________________________
خب اولین پارت تموم شد...
فکر کنم باید تنهایی خودم بشینم بخونمممم.😑🙃
میدونم خیلی کوتاه بود ببخشید واقعا ولی فعلا حتی یه نفرم نخوندتش🥺🙃
YOU ARE READING
•AV•
Romance+جونگکوک میدونی چیه؟؟ _چیه؟ +از کجا میشه فهمید که یکیو دوست داری؟ _نمیدونم!چطور مگه؟ +من دوست دارم...