7

244 14 3
                                    

مثل اینکه هرچی عکس میزارم واسه پارت ها نمیاره واستون...
اینم قسمت دومه پارت 7 هستش...

(خب رسیدن به اتاق نامجین)

ته : ایندفعه من در میزنم

کوک : بزن

زنگ در : دینگ

نامجون : آههه بلهه؟؟

ته : نامجون ماییم

جین : آه آهههه خو...ب ما چیکار کنیم

ته : خب ما کیلید اتاقمون و میخوایم

نامجون : آهههه آههه نه نمیتونیم الان

کوک : یعنی چی نمیتونید ما این بیرون توی سرما موندیم بعد تو میگی نمیتونیم

جین : لحظه ی مهمه ای کوک برین شما خودمون آهههه براتون کیلید و میاریم...

ته : بیا بریم اتاق جیمین اینا

کوک : اوکی بریم

ازونجا دور شدن و به سمت اسانسور رفتن بنظر میومد کوک حالتای عجیبی داشت
و تهیونگ اینو میدونست ولی حرفی نزد...

در اتاق یونمین و زدن و وارد شدن
باهم گیم زدن فیلم دیدن و وقتشون و گذروندن
بعد از حدودا ۲ ساعت نامجون اومد و کیلید رو داد بهشون...

(بنظرم جین مرده مرده هم نباشه بعد 2 ساعت یجوری پاره شده که نتونه بیاد)

جیمین : خب بچها فردا جین قراره بنگ زنان بیا واسه صبحونه

یونگی : دقیقا بیب

کوک : خب بچها ما دیگه بریم مرسی واسه پذیراییتون

ته : اره مرسی دستتون درد نکنه بای

جیمین : خوشبگذره ولی الان ساعت 2 شبه فردا باید 6 پاشین یجوری برنامه ریزی کنین خسته نباشین فردا میریم شهر بازی..

کوک : ببند جیمین

یونگی : خدافظ

ته : خدافظ

کوک : خدافظ

جیمین : خدافظ

(رسیدن به اتاقشون)

ته : بیا تو

کوک : واو چه اتاق بزرگیه خیلی قشنگه

ته : اره تختشم دو نفرست

کوک : اوم

ته : خیلی خوبهههه یس

کوک : ته؟؟

ته : کوک؟؟

کوک : میگم الان چیکار کنیم؟

ته : هرچی تو بگی قشنگم

کوک : من بوس میخوام

ته : بیا بوست کنم

کوک از جاش بلند شد و سمت تختشون رفت ارون روی پاهای تهیونگ نشست و لباش و روی لبای ته گذاشت و اروم شروع به بوسیدن کرد اون فقط بیش از حد عاشقش بود جفتشون بودن...

•AV•Where stories live. Discover now