Song: virtue
Channel: Light_sageداستان از دید چانیول:
- خوب بود، خسته نباشی
موهای ریختهشده بر پیشونیاش رو عقب زد و با لبخند به بکهیون نگاه کرد
- ممنونم استاد
- برای جلسه بعد قطعهای که امروز تمرین کردیم رو به همین خوبی آماده کن
سرش رو برای تایید تکون داد و به ساعت دیواری نگاه کرد، به همین زودی کلاسشون تموم شده بود. مکثی کرد و سوالی که از اول جلسه ذهنش رو درگیر کرده بود، پرسید:
- راستی... سوهو به مهمونی آخر سال دعوتت کرد؟ میای؟
- احتمالا میام، توام قطعا دعوتی، درسته؟
چانیول لبخندی از آرامشخاطر زد
- بله حتما میام، خوشحال میشم ببینمت
بکهیون با حالت گنگی سرش رو تکون داد و با صدای زنگ گوشیاش از روی صندلی بلند شد
- راستی جلسه بعدیمون روز کریسمسه، این بار رو لطفا جایی بنویس که یادت نره
قدمی جلو اومد و انگشت اشارهاش رو به سمت چانیول گرفت
- پارک چانیول، کلاس کنسله، یادت بمونه
چانیول با لحن بکهیون که در عین جدیت شوخ بود خندهای کرد و بلند شد
- لیا بهم گفته بود، یادم میمونه، کریسمس مبارک
- تعطیلات خوش بگذره
بکهیون گفت و لبخند کوتاهی زد، به سمت در اتاق رفت و چانیول صداش رو شنید:
- دارم میام پایین
از حرص هوفی کرد و اورکت مشکیاش رو برداشت و از کلاس بیرون اومد. نیمساعت دیگه با دو استاد جدید برای استخدامشون جلسه داشت و باید خودش رو سریع به آموزشگاهش میرسوند؛ از پلهها پایین اومد و از ساختمون خارج شد.
باد و بارون شدیدی به سر و صورتش خورد، سریع به سمت ماشینش که سمت دیگهی خیابون بود رفت و سوارش شد. ماشین پارک شدهی جلویی، ماشین بکهیون بود که بعد از چانیول رسیده بود، بکهیون دقیقا ماشینش رو جلوی ماشین چانیول گذاشته بود... لبخندی زد، ساز و اورکتشو روی صندلی عقب پرت کرد و راه افتاد.چند لحظه بعد گوشیاش رو برداشت و آهنگ کلاسیک و لایتی رو انتخاب کرد و با دستش روی فرمون ضرب گرفت، دقیقا وقتی به قسمت موردعلاقهی آهنگ رسید گوشیاش زنگ خورد و آهنگ قطع شد. چینی به بینیاش داد و به مانیتور ماشین نگاه کرد، رزی بود. چند لحظهای صبر کرد و بالاخره جواب داد:
VOUS LISEZ
Maybe on the Moon
Fanfictionپارك چانيول ٢٧ ساله، مدير و استاد آموزشگاه موسيقي معروف فلوراست و به بيون بكهيون، استاد ويولن ٣٤ ساله كه مرد جدي و سردي هست، علاقمند ميشه. فيكشن: Maybe on the Moon كاپل: چانبك، بكيول ژانر: رومنس، درام، روزمره نويسنده: Light