سلام، اميدوارم حالتون خوب باشه.
نميدونم اين داستان رو به خاطر داريد يا نه.
به دلايلی كه نميتونم دوباره براي خودم يادآوري كنم مجبور به پاك كردن اين داستان شدم، كه البته فكرش رو هم نمیكردم اينقدر كار سختي باشه.
اين مدت به من خيلي سخت گذشت و چيزهاي زيادي من رو ياد اين داستان ميانداخت که واقعا ناراحتم ميكرد، حس ميكردم با دستهاي خودم كاراكترهام رو كشتم و حتي فكرش رو هم نميكردم كه اینقدر در من ريشه داشته باشند و جزئي از وجودم شده باشند.من دوباره اين داستان رو آپ ميكنم و از صفر شروع ميكنم، امیدی هم ندارم كه ازش استقبال بشه مگه اينكه شما كمك كنيد، لطفا اين داستان رو دوست داشته باشين و به دوستانتون معرفي كنيد.
اين فيكشن در حال بازنويسيه پس لطفا از اول بخونیدش، البته روند كلي داستان تغيير خاصي نكرده.
اگه من رو بشناسید ميدونيد كه من هميشه براي روح و روان مخاطبم داستان مينويسم و همهی هدفم اینه چند دقیقهای قلبمون رو حس کنیم و از واقعیت پرت شیم بیرون، پس لطفا سعي نكنيد داستان رو به سمتي ببريد كه كاراكترهام نميخوان و اونها رو مجبور به چيزي نكنيد.مثل قبل براي هر قسمت آهنگهايي گذاشته ميشه كه با الهام گرفتن ازشون اون قسمت نوشته شده، اگه دوست داشتين ميتونيد در چنل به آهنگها دسترسي داشته باشيد تا ارتباط بهتري با داستان بگيريد.
امیدوارم لحظات خوبی رو با خوندن این داستان تجربه کنید.
KAMU SEDANG MEMBACA
Maybe on the Moon
Fiksi Penggemarپارك چانيول ٢٧ ساله، مدير و استاد آموزشگاه موسيقي معروف فلوراست و به بيون بكهيون، استاد ويولن ٣٤ ساله كه مرد جدي و سردي هست، علاقمند ميشه. فيكشن: Maybe on the Moon كاپل: چانبك، بكيول ژانر: رومنس، درام، روزمره نويسنده: Light