Songs:
Malena
Little Love
Channel: Light_sageداستان از دید بکهیون:
با بوسههایی که روی صورتش مینشست از خواب بیدار شد. چشمانش رو باز کرد صورت چانیول رو مقابل صورت خودش دید
- بیدار شدی؟ تولدت مبارک عشق من
لبخندی زد، دستش رو روی صورت چانیول گذاشت و گونهاش رو نوازش کرد
- همه صبحونه خوردن، من صبر کردم تا تو بیدار شی
- هوم، بریم..
زیرلب گفت. چانیول لبخندی زد و کنار رفت. بکهیون کشوقوسی به بدنش داد و بلند شد، خواست تشکش رو جمع کنه که چانیول گفت:
- تا تو یه آب به دست و صورتت بزنی من جمعش میکنم.
باشهای زیرلب گفت. از اتاقش بیرون رفت و مقابل دستشویی ایستاد، سرش رو برگردوند و نگاهی به اتاق تهیونگ انداخت، با ندیدن برادرش اخم ظریفی بین ابروهاش نشست و لبهاش کمی آویزون شد.
آبی به دست و صورتش زد و به اتاق برگشت. تشکش جمع و گوشهی اتاقش گذاشتهشده بود. نگاهش به چانیول که درحال دیدن قابهای عکس روی میزش بود نشست.
- بریم پایین؟
- ایشون همون پدربزرگته؟
جلوتر رفت و نگاهی به قاب عکس انداخت
- آره
چانیول سکوت کرد و لبخندی زد
- کاش بهشون یه سر بزنی
بکهیون سرش رو برای تایید تکون داد
- همینکار رو میکنم، همین امروز یا فردا
- امروز تولدته، بذار فردا
ناخودآگاه پوزخندی زد:
- فکر میکنی اگه روز تولدت بری قبرستون بدیمنه؟
چانیول بهش خیره شد و شونهای بالا انداخت
- کسی چه میدونه...
بکهیون هم متقابلا به چشمهای چانیول نگاه کرد، لبخند تلخی زد و نفس عمیقش رو بیرون داد.
- پسرا؟ بیدار نشدین؟
از صدای بلند مادر بکهیون که از طبقه پایین میاومد نگاهش رو از چانیول گرفت و متقابلا جواب داد:
ESTÁS LEYENDO
Maybe on the Moon
Fanficپارك چانيول ٢٧ ساله، مدير و استاد آموزشگاه موسيقي معروف فلوراست و به بيون بكهيون، استاد ويولن ٣٤ ساله كه مرد جدي و سردي هست، علاقمند ميشه. فيكشن: Maybe on the Moon كاپل: چانبك، بكيول ژانر: رومنس، درام، روزمره نويسنده: Light