Chapter 7 : Misplaced

13 8 3
                                    


• دفتر خاطرات کیم جونگده,
Log #5

باید تا قبل از اینکه همه جا سیاه شه، اینو حتما بنویسم. باید یادم بمونه.
داروها، اگر به قلبم نرسن، نمی‌تونن خوب اثر بکنن. و با خونریزی، دیرتر به قلبم می‌رسن.
چندین بار امتحانش کردم، و حالا، به وضوح به خاطر میارم؛ همه چیز رو.
وقتی که منو طرد کردین. وقتی که هیچکدومتون باور نکردین من جاسوس نیستم. و وقتی من رو تنها رها کردین.
حتی وقتی به کمک نیاز داشتم، کسی اونجا نبود. کیونگسو هرگز بهم جواب نداد.
سرزنشتون نمی‌کنم مینسوک هیونگ. می‌دونم تو برگشتی دنبالم.
ولی الان من می‌دونم، می‌دونم کی بود.
اون، همتون رو گول زد. حتی من رو.
می‌دونم اون کی -

----------------------------

قول می‌دم در ادامه، این سوالات توی ذهنتون پاسخ داده بشن:›
امشب هم سه تا آپدیت داریم:›
ممنونم که با ووت‌ها و کامنتاتون خوشحالم می‌کنین 3:

𝐞𝐱𝐮𝐥𝐚𝐧𝐬𝐢𝐬Where stories live. Discover now